کورش زعيم
انتخابات ریاست جمهوری به صورت چیزی شبیه خیمه شب بازی در آمده است؛ به این معنی که همه این نامزدها که پیشینه های شناخته شده ای در نظام جمهوری اسلامی داشته اند، اکنون چهره های خود را عوض کرده اند تا بتوانند نظر رای دهندگان را جلب کنند.
تردیدی نیست که، از دیدگاه مردم، این کار گونه ای فریبکاری است و حسن نیتی به همراه ندارد. اگر حسن نیتی وجود داشت و چرخش آقایان بسوی مردم واقعی بود، بایستی که نخست از مواضع و از عملکردهای پیشین خود در پیشگاه ملت پوزشخواهی می کردند و می گفتند که اکنون ـ به جبران گذشته ـ قصد دارند به ملت خدمت کنند. تازه، در پی آن هم لازم بود دارایی های خود را گزارش داده و روشن می کردند که آنها را از کجا و چگونه بدست آورده اند. و اگر ثروت آنان از راه های غیرقانونی بدست آمده بود قول می دادند آن را به خزانهء کشور باز گردانند. يعنی، فقط چهرهء خود را رنگ ديگر کردن و وعده هائی غیرعملی، بر پایهء اختیاراتی ناموجود دادن، چیزی جز فریبکاری نبوده و معنای آن هم چيزی بجز کوشش برای نجات نظام در حال سقوط جمهوری اسلامی به هر قیمت نمی تواند باشد.
درون نظام آشوب است. افزون بر تلاش برای نجات آن، همه به دنبال وسیله ای برای نجات خود هستند. یکی بی صبرانه منتظر امام زمان است، یکی با امریکا معامله می کند، یکی با اروپا، یکی به روسیه باج می دهد، یکی به همسایه های جنوبی. همه در حال فروختن خود و بخشی از کشور هستند تا پشتیبانی بیابند. و یکی هم، دیوانه وار، از خزانهء ملت خرج می کند تا دوباره انتخاب شود و به هیچ روی هم پاسخگو نیست. حال آنکه اگر رییس جمهوری برای انتخاب خود از خزانهء کشور خرج کند یک بزهکار بشمار می آید و باید، طبق قانون اختلاس، محاکمه شود.
هیچکس به فکر ملت نیست. هیچکدام از نامزدهای اعلام شده به فکر آزاد کردن ملت نیستند، زیرا نجات خود از پرتگاه را مهمتر می دانند. نگرانی شان از این است که اگر یکی از ما انتخاب نشود، چه نظامی در مورد این پول های دزدیده شده از ملت، حسابرسی خواهد کرد؟ یا آن کاخ ها که با پول ملت در کشور و کشورهای بیگانه خریداری شده و سرمایه گذاری هایی که از پول ملت توسط عده ای خاص صورت گرفته، چه خواهد شد؟
يا چه کسی از آن خشونت ها که کرده ایم، آن اعدام ها که برای ترساندن مردم انجام داده ایم بازخواست خواهد کرد؟
امروز چه کسی را زندانی کنیم که در امان باشیم؟ چه کسی را به قتل برسانیم که مردم را هشیارتر نکند؟ چه کسی را بترسانیم؟ چه کسی را برقصانیم؟
چه دردآور است که می بينيم همگی شان می خواند نظام را نجات دهند نه ایران را. مهم نیست اگر مردم را فقیر کرده اند، بیکار کرده اند، معتاد کرده اند و بزهکار. مهم نیست اگر ـ با دلالی و واردات کالاهای تولید بیگانه ـ تولید را در کشور خوابانده اند و کارخانه ها را تعطیل کرده اند. مهم نیست اگر با دلالی و واردات بزنگاهی فرآورده های کشاورزی از کشورهای بیگانه، کشاورزی و باغداری کشور را خوابانده اند. آنچه مهم است اینست که همه مدعیان دین و اخلاق، با پول تولیدگران و کشاورزان و باغداران و کارگران و بازرگانان ما، و سوق دادن افتصاد بسوی سقوط آزاد و ورشکستگی، حساب های بانکی خود را در کشورهای بیگانه پر پول کرده اند. این صنعتگران و کشاورزان و بازرگانان از کار افتاده نمی دانند که راه های آسان تری برای پول درآوردن هست، و بی زحمت هم می شود میلیاردر شد.
و اينگونه است که همهء شخصیت های نظام جمهوری اسلامی، در حال بده بستان و معامله، به اين هراس افتاده اند که «اسلام در خطر است». وقتی چنين هراسی پيش می آيد بايد منتظر حوادث پيش بينی نشده و شگفتی آور جديدی در افق سياسی کشور بود.
یادم می آید در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، و پیش از اینکه از حضور در دانشگاه ها بکلی ممنوع شوم، گاه در مناظره های انتخاباتی شرکت داده می شدم. مثلاً، یک بار در دانشگاه علم و صنعت با مسئولان انتخاباتی نامزدهای تراز اول ـ مانند رفسنجانی، معین، کروبی و قالیباف، که در میان آنها معین بیش از همه از پیروزی خود مطمئن بود ـ مناظره می کردم و، پس از تحلیل شرایط و روند سیاست کشور، اظهار کردم که همهء آنها ول معطل هستند و هیچکدام پیروز نخواهند شد. دانشجویان با ناباوری پرسیدند: «پس، بنظر شما، چه کسی رییس جمهور خواهد شد؟» و من پاسخ دادم که «نمی دانم چه کس. و مهم نیست چه کسی. فقط می دانم که هر کس بشود ما همه شگفت زده خواهیم شد». زیرا دیگر مسئلهء یک شخصیت در ميان نبود، بلکه یک جریان فکری مطرح شده بود.
آنگاه، اعلام رای ها بنام آقای احمدی نژاد، براستی همه را شگفت زده کرد. اما من منتظر رویدادهای عجیبب تری بودم، و به همين دليل، در یک مصاحبهء با آقای «بستجانی» در تلویزونی کانال یک و در همان هفتهء اول ریاست جمهور آقای احمدی نژاد، اظهار کردم که ایشان در طی شش ماه اول ریاست جمهوری خود چنان تلاطم و بحرانی خواهند آفريد که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه خواهد بود. و با سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل و موضعگیری های متعاقب آن در شش ماه اول، این دیدگاه هم درست از آب درآمد.
اکنون هم تصور من این است که نتیجهء انتخابات پيش رو، آن چیزی نخواهد بود که همه امروز انتظار آن را دارند.
تردیدی نیست که، از دیدگاه مردم، این کار گونه ای فریبکاری است و حسن نیتی به همراه ندارد. اگر حسن نیتی وجود داشت و چرخش آقایان بسوی مردم واقعی بود، بایستی که نخست از مواضع و از عملکردهای پیشین خود در پیشگاه ملت پوزشخواهی می کردند و می گفتند که اکنون ـ به جبران گذشته ـ قصد دارند به ملت خدمت کنند. تازه، در پی آن هم لازم بود دارایی های خود را گزارش داده و روشن می کردند که آنها را از کجا و چگونه بدست آورده اند. و اگر ثروت آنان از راه های غیرقانونی بدست آمده بود قول می دادند آن را به خزانهء کشور باز گردانند. يعنی، فقط چهرهء خود را رنگ ديگر کردن و وعده هائی غیرعملی، بر پایهء اختیاراتی ناموجود دادن، چیزی جز فریبکاری نبوده و معنای آن هم چيزی بجز کوشش برای نجات نظام در حال سقوط جمهوری اسلامی به هر قیمت نمی تواند باشد.
درون نظام آشوب است. افزون بر تلاش برای نجات آن، همه به دنبال وسیله ای برای نجات خود هستند. یکی بی صبرانه منتظر امام زمان است، یکی با امریکا معامله می کند، یکی با اروپا، یکی به روسیه باج می دهد، یکی به همسایه های جنوبی. همه در حال فروختن خود و بخشی از کشور هستند تا پشتیبانی بیابند. و یکی هم، دیوانه وار، از خزانهء ملت خرج می کند تا دوباره انتخاب شود و به هیچ روی هم پاسخگو نیست. حال آنکه اگر رییس جمهوری برای انتخاب خود از خزانهء کشور خرج کند یک بزهکار بشمار می آید و باید، طبق قانون اختلاس، محاکمه شود.
هیچکس به فکر ملت نیست. هیچکدام از نامزدهای اعلام شده به فکر آزاد کردن ملت نیستند، زیرا نجات خود از پرتگاه را مهمتر می دانند. نگرانی شان از این است که اگر یکی از ما انتخاب نشود، چه نظامی در مورد این پول های دزدیده شده از ملت، حسابرسی خواهد کرد؟ یا آن کاخ ها که با پول ملت در کشور و کشورهای بیگانه خریداری شده و سرمایه گذاری هایی که از پول ملت توسط عده ای خاص صورت گرفته، چه خواهد شد؟
يا چه کسی از آن خشونت ها که کرده ایم، آن اعدام ها که برای ترساندن مردم انجام داده ایم بازخواست خواهد کرد؟
امروز چه کسی را زندانی کنیم که در امان باشیم؟ چه کسی را به قتل برسانیم که مردم را هشیارتر نکند؟ چه کسی را بترسانیم؟ چه کسی را برقصانیم؟
چه دردآور است که می بينيم همگی شان می خواند نظام را نجات دهند نه ایران را. مهم نیست اگر مردم را فقیر کرده اند، بیکار کرده اند، معتاد کرده اند و بزهکار. مهم نیست اگر ـ با دلالی و واردات کالاهای تولید بیگانه ـ تولید را در کشور خوابانده اند و کارخانه ها را تعطیل کرده اند. مهم نیست اگر با دلالی و واردات بزنگاهی فرآورده های کشاورزی از کشورهای بیگانه، کشاورزی و باغداری کشور را خوابانده اند. آنچه مهم است اینست که همه مدعیان دین و اخلاق، با پول تولیدگران و کشاورزان و باغداران و کارگران و بازرگانان ما، و سوق دادن افتصاد بسوی سقوط آزاد و ورشکستگی، حساب های بانکی خود را در کشورهای بیگانه پر پول کرده اند. این صنعتگران و کشاورزان و بازرگانان از کار افتاده نمی دانند که راه های آسان تری برای پول درآوردن هست، و بی زحمت هم می شود میلیاردر شد.
و اينگونه است که همهء شخصیت های نظام جمهوری اسلامی، در حال بده بستان و معامله، به اين هراس افتاده اند که «اسلام در خطر است». وقتی چنين هراسی پيش می آيد بايد منتظر حوادث پيش بينی نشده و شگفتی آور جديدی در افق سياسی کشور بود.
یادم می آید در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، و پیش از اینکه از حضور در دانشگاه ها بکلی ممنوع شوم، گاه در مناظره های انتخاباتی شرکت داده می شدم. مثلاً، یک بار در دانشگاه علم و صنعت با مسئولان انتخاباتی نامزدهای تراز اول ـ مانند رفسنجانی، معین، کروبی و قالیباف، که در میان آنها معین بیش از همه از پیروزی خود مطمئن بود ـ مناظره می کردم و، پس از تحلیل شرایط و روند سیاست کشور، اظهار کردم که همهء آنها ول معطل هستند و هیچکدام پیروز نخواهند شد. دانشجویان با ناباوری پرسیدند: «پس، بنظر شما، چه کسی رییس جمهور خواهد شد؟» و من پاسخ دادم که «نمی دانم چه کس. و مهم نیست چه کسی. فقط می دانم که هر کس بشود ما همه شگفت زده خواهیم شد». زیرا دیگر مسئلهء یک شخصیت در ميان نبود، بلکه یک جریان فکری مطرح شده بود.
آنگاه، اعلام رای ها بنام آقای احمدی نژاد، براستی همه را شگفت زده کرد. اما من منتظر رویدادهای عجیبب تری بودم، و به همين دليل، در یک مصاحبهء با آقای «بستجانی» در تلویزونی کانال یک و در همان هفتهء اول ریاست جمهور آقای احمدی نژاد، اظهار کردم که ایشان در طی شش ماه اول ریاست جمهوری خود چنان تلاطم و بحرانی خواهند آفريد که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه خواهد بود. و با سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل و موضعگیری های متعاقب آن در شش ماه اول، این دیدگاه هم درست از آب درآمد.
اکنون هم تصور من این است که نتیجهء انتخابات پيش رو، آن چیزی نخواهد بود که همه امروز انتظار آن را دارند.
۱ نظر:
آخوند جماعت با سی سال جنایت و خیانت به مردم واقعا باور دارند که در استحمار مردم دربند ایران
موفق گشته اند. کروبی
که سمبل صیغه در تشیع است می خواهد رئیس جمهور هم
بشود و ابلهانه سعی بر آن دارد تا وانمود کند که با احمدی نژاد کوته بین فالانژ فرق دارد.
دیگر بر همگان آشکار شده که احمدی نژاد ذلیل ، موسوی فریبکار و کروبی زناکار همه سرو ته یک کرباسند.
این موجودات وحشی و فاشیست های خونخوار
ازمجرمان اصلی جنایات سی سال اخیر هستند. مشتی شونیست شیعی هستند که
ایران را به جهنمی برای بلوچ، کرد، عرب، ترکمن،آذری و لرها تبدیل کرده اند.
سیاستهای نژاد پرستانه و فاشیستی حکام خودکامه تهران ادامه خواهد داشت حالا فرقی نمی کند که رئیس جمهور کدام جلاد وحشی باشد. اساس مسئله و مشکل اصلی وجود کشور انگلیس ساخته ایران است.
این کشور قلابی و زندان هشتاد ساله باید ویران گردد تا ما آزاد شویم و آزادانه انتخاب
کنیم و انتخاب شویم. آزادانه زندگی کنیم و از هر جهت از اسارت حکام نالایق تهران در آییم.
آزادی و عدالت اجتماعی برای تمام انسانها
ارسال یک نظر