۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

اطلاعیه جدید جنبش مقاومت جندالله، تحریم انتخابات


بسم الله الرحمن الرحیم

سی سال از عمر نظام مرتجع و استبدادی ولایت فقیه می گذرد و کلاشان حیله پرداز نظام طی این سی سال با مکر و دروغ ، فریب و نیرنگ مردم را بازیچه خود قرار داده و ایران را در پرتگاهی از نابودی قرار داده اند و ایران پس از گذشت سه دهه نه از استبداد و تن پروری سردمداران رهائی یافته که جای شاه مستبد را ولی فقیه مستبد گرفته و جای درباریان عیاش رژیم شاه را کارتلهای اقتصادی آخوندی گرفته اند وآخوندزاده ها در عیش و عشرت از درباریان شاه پیشی گرفته اند و از سوئی به خاطر تعصب و تحجر ، جهل و نادانی و خرافاتی بودن سردمداران نظام ، کشور با بحرانهای قومی ، مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و بین المللی دچار شده است و مردم ایران بدترین روزهای تاریخشان را می گذرانند و هر روز بر مشکلاتشان افزوده می شود و فقر و فلاکت ، فساد و فحشا ،قتل و جنایت در کشور روندی صعودی دارد.

در این میان جامعه اهلسنت و مردم بلوچستان به خاطر تفاوت ملی و مذهبی مورد حمله شدید باندهای حکومتی قرار گرفته اند و طی سه دهه جامعه اهلسنت همچنان از حمله به مقدسات مذهبی ،تخریب مساجد و مدارس دینی ، فقر شدید اقتصادی ، برخورد کاملا تبعیض آمیز و تحقیر آمیز با دانش آموزان و دانشجویان ،رشد بیکاری ،ترور علماء و اندیشمندان ،اعدام جوانان ،ممنوعیت رسانه ای ،تخریب فرهنگ و رسوم ملی ، تبعیض مدیریتی ، تبعیض مذهبی ، تبعیض ملی ،استهزاء و تمسخر به عقائد و فرهنگ و قتل و کشتار جوانان رنج می برد و با اینکه قانون اساسی آنان را شهروند درجه دوم معرفی کرده است و آنان نمی توانند در کشوری که زندگی می کنند کاندید ریاست جمهوری شوند و مذهبشان در قانون اساسی ولایت فقیه هیچ رسمیتی ندارد اما در عمل وضعیت خیلی وخیم تر و بدتر بوده است و آنان شهروند درجه سوم و چهارم و پنجم قرار گرفته اند و طی این سه دهه وزارت و سفارت جای خود را دارند اهلسنت نتوانستند به استانداری سرزمین های خود دست یابند و حتی فرماندار شدن در شهر خود برایشان مشکل بوده است و از سوئی سیلی از مهاجران غیر بومی به مناطق اهلسنت سرازیر شده است و مدیریت تمامی نهادهای سیاسی ، فرهنگی ،اقتصادی ، آموزشی و بهداشتی به آنان واگذار گردیده تا با استقرار آنان در مناطق سنی نشین در بلند مدت بافت جمعیتی این مناطق به طور کامل تغییر یابد و شهرهای سنین نشین تبدیل به شهرهای شیعه نشین شوند کما اینکه شهر زاهدان مرکز بلوچستان در حال تبدیل شدن به شهری شیعه نشین است و این امر در راستای سیاست سنی ستیزی نظام صورت می گیرد که بالتبع خطرات سنگینی برای مهاجران در بر دارد.

اهلسنت علاوه از اینکه در سطح ایران مورد تبعيض و نابرابری های سياسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مديريتی قرار گرفته اند در سرزمینهای خود مانند بلوچستان و کردستان و ترکمنصحرا و خراسان به حاشیه رانده شدند و سرنوشتشان بدست عده ای جنایتکار از خدا بی خبر و افراط گرا تعیین می شود که جز جنایت چیزی دیگر در اذهانشان یافت نمی شود و این افراط گرایان منصوب از سوی ولایت هیچ مرزی در جنایت علیه اهلسنت نداشته اند و بدترین شیوه ها را در سرکوب اهلسنت اتخاذ کرده اند و بهیمیت و درنده خوئی خود را علیه اهلسنت آزمایش کرده اند.

با این همه اهلسنت همیشه تلاش کرده اند تا با اتخاذ راههای مسالمت آمیز و از راه شرکت در انتخابات شاید بتوانند به حقوق خود دست یابند اما حقیقت و واقعیتهای موجود در جامعه ثابت کرده است شرکت اهلسنت در نمایش انتخاباتی نه تنها سودی برای جامعه مظلوم و ستمدیده اهلسنت نداشته است که موجب آسیب و ضررهای سیاسی بوده است و پای متجاوزان به حقوق اهلسنت را تثبیت نموده و به حکومت جور مشروعیت سیاسی بخشیده است که همچنان آزادانه به جنایت و تجاوز ادامه دهد.

با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در ایران که به اعتقاد ما فقط یک نمایش است تا ضمن فریب مردم ایران و جامعه جهانی فرد مورد نظر ولی فقیه منصوب گردد شیادان مکار و حیله گری که خود را اصلاح طلب می نامند با اینکه معتقد به همان قانون اساسی ظالمانه و ولایت فقیه هستند به یاد اهلسنت افتادند( که فقط در چهار سال یک بار اهلسنت به ذهنشان خطور می کند و آن هم موقع انتخابات می باشد) و از حقوق اهلسنت می گویند در صورتیکه اولا این افراد قدرت پرستان پستی هستند که به جز قدرت به چیزی دیگر نمی اندیشند و در ثانی ریاست جمهوری به اعتراف خاتمی رئیس جمهور سابق هیچ قدرتی در ایران ندارد تا بتواند به وضعیت اهلسنت بهبود بخشد و تجربه دوران خاتمی بهترین دلیل بر این امر می باشد.

لذا شرکت در انتخابات جز اینکه پایه جبر و استبداد را مستحکم نموده و به ولایت فقیه و جورش مشروعیت بخشد هیچ سودی برای جامعه اهلسنت در بر ندارد و نباید بر فلسفه اهون البلیتین(فلسفه بد و بدتر) عمل نمود زیرا راهی بهتر از عمل نمودن بر اهون البلیتین وجود دارد و آن تحریم انتخابات و اتخاذ روش نافرمانی مدنی می باشد که در بسیاری از نقاط جهان راهگشای مسائل بوده است و تحریم می تواند در تفکر دولتمردان تغییر ایجاد نماید و سرنوشتی بهتر برای اهلسنت رقم زند.

در این راستا جنبش مقاومت مردمی ایران (جندالله) از عموم مردم بلوچستان می خواهد تا با تحریم انتخابات قدرت خود را در برابر جور ولایت فقیه به نمایش بگذارند و بدانند که در برابر قدرت مردمی حکومتها را راهی جز شکست در پیش نیست.

همچنین جنبش از جوانان غیور ،طلاب عزیز ،دانشجویان گرامی می خواهد تا با بیان واقعیتهای موجود جامعه مردم را به سوی تحریم انتخابات فراخوانند و فریضه خود را در آگاهی دهی به جا آورند.

به امید سرنگونی ظلم و جبر ولایت فقیه

جنبش مقاومت مردمی ایران(جندالله)

از همه جوانان استدعا داریم تا با تکثیر و پخش این اطلاعیه بین مردم بلوچستان فریضه دینی و ملی خود را به جا آورند.

متجاوز را «انتخاب» نمی‌کنند! / ایرج مصداقی


بخوانید و بیاندیشید که می خواهید به متجاوزان رای دهید
ما در موقعیتی قرار گرفته‌ایم که قرار است به حقومان تجاوز کنند. از ما می‌خواهند انتخاب کنیم که چه کسی به ما و حقوقمان تجاوز کند. ولایت‌ فقیه و سیستم مبتنی بر آن تجاوز به حقوق مردم و حق حاکمیت ملی است. سوراخ کردن این سیستم از طریق مشارکت در انتخابات امکان پذیر نیست. تجربه نشان داده است که شدنی نیست. این که کروبی و یا موسوی و یا احمدی‌نژاد و ... کدام یک کمتر به حقوق ما تجاوز می‌کنند دلیل عقلانی و اخلاقی برای شرکت در این نمایش انتخاباتی نیست.
اگر در موقعیتی قرار گیریم که مهاجمان بخواهند به ما تجاوز کنند، آیا ملتمسانه خواهیم خواست که آن که زیباتر و بلندبالاتر و خوش‌زبان‌تر است به ما تجاوز کند؟
آیا عاجزانه از آن کس که فکر می‌کنیم هنگام تجاوز، مراعات حال ما را هم می‌‌کند درخواست می‌کنیم که او پیش‌قدم شود؛
آیا تقاضا می‌کنیم که این کار با حداکثر «مهرورزی» انجام گیرد؟ آیا اظهار خوشحالی خواهیم کرد که تجاوز با خشونت کمتری انجام گرفته؛ یا تلاش خواهیم کرد که اصولاً مورد تجاوز قرار نگیریم. این که چقدر در جلوگیری از تجاوز آن‌ها موفق شویم مد نظر نیست. در بسیاری از حالات چه بسا موفقیتی هم در کار نباشد اما لزوماً همراهی کردن با متجاوزین به هنگام تجاوز و انتخاب این که چه کسی به ما تجاوز کند درست نیست. بدترین و یا بهترین متجاوز فرقی نمی‌کنند. اشتباه نشود در این جا بد و بدتری وجود ندارد. شرکت در این «انتخاب» غلط است.
برای خواندن متن کامل اینجا کلیک کنید

هدیه منافقانه رهبر جنایتکار ایران به مردم اهلسنت کردستان



به گزارش آژانس خبری تفتان پس از گذشت 30 سال از انقلاب شوم خمینی در ایران برای برای اولین بار ، ”خامنه‌ای جنایتکار اجازه پخش اذان اهلسنت از صدا و سیمای مرکز کردستان برای طبق فقه اهلسنت دادند از صدا و سیمای مرکز کردستان صادر شد.
در حالیکه‌ سی سال از استقرار حاکمیت ولایت فقیه در ایران سپری شده‌ است، تاکنون پخش اذان مطابق مذهب تسنن، که‌ مذهب اکثریت مردم کردستان میباشد، در صدا و سیمای کردستان ممنوع بوده‌ و جمعیت چندین میلیونی کردها که‌ پیرو مذهب”تسنن” میباشند جبرا اذان را مطابق مذهب ”ولایت فقیه‌” شنیداری کرده‌اند.
و الان که انتخابات نزدیک است و خامنه ای مکار و دروغگو خواهان شرکت مردم در انتخابات است با اجازه پخش اذان اهلسنت می خواهد جامعه اهلسنت را بفریبد اما آیا براستی خامنه ای از جنایات در حق اهلسنت بی خبر است و آیا علمای اهلسنت بدون اجازه وی اعدام می شوند و آیا از تخریب مدارس و مساجد اهلسنت خبر ندارد؟ خیر چنین نیست و خامنه ای خود دستور دهنده جنایت در حق اهلسنت است و به دستور وی مسجد شیخ فیض تخریب و منهدم شد و بدستور وی مدرسه عظیم آباد با خاک یکسان شد و بدستور وی به اصحاب پیامبر اهانت می شود.
و واقعا ساده اندیشی است که اقدام خامنه ای در کردستان را در راستای خیر بدانیم و آیا واقعا مسئله اهلسنت فقط پخش اذان از صدا و سیماست یا اهلسنت با مشکلاتی بسیار سنگین تر دست و پنجه نرم می کنند؟
این اقدامات فقط مکر و فریب و دروغ و تقیه و نفاق است و با ختم انتخابات باز هم خبری از همان اذان هم نخواهد بود و بهتر است اهلسنت با چنین مکرهائی دل خوش نکنند.
البته علمای اهلسنت چون صادق و راستگو و مخلص هستند فکر می کنند خامنه ای ها هم مثل همانها هستند و هر چه می گویند بدان عمل می کنند ولی حقیقت چنین نیست و این خامنه ای ها مکاران و شیادانی هستند که به هیچ اصلی پابند نیستند و صداقت و راستی برایشان ارزشی ندارد و فقط مطلوبشان تدوام قدرت و حکومت است و برای حفظ آن به هر دروغی متوسل می شوند و باید مکرهایشان را دانست و طبق مکرهایشان با آنان برخورد نمود.

8 كشته در درگيرى نيروهاى دولتى ايران با شورشيان كرد


استان آذربايجان غربى در شمال غرب ايران در روزهاى اخير بازهم شاهد درگيرى بين نيروهاى دولتى و مخالفان كرد جمهورى اسلامى ايران بود.اين در گيريها به نوشته ى شماره ى روز چهار شنبه 13/5/2009 روزنامه ى كيهان چاپ تهران، موجب كشته شدن "پنج شورشى كرد و 3 تن از افراد بسيج" شده است.
گفتنى است كه نيروى بسيج كه در ابتداى جنگ ايران-عراق (1980 تا 1988) به عنوان نيروى شبه نظامى دفاعى تشكيل شد، پس از مدت كوتاهى به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه در واقع ارتش عقيدتى جمهورى اسلامى ايران بود ملحق گرديد و بعدها به تدريج به يك نيروى اصلى جهت فرو نشاندن اعتراضات و شورشها تبديل شد.
لذا از سويى به "نوك پيكان حمله" ملقب گشت.مناطق درگيرى نيروهاى دولتى با شورشيان كرد بطور عمده نقاط كوهستانى نزديك به نقطه ى تلاقى مرزهاى ايران، عراق و تركيه است كه امكان ستيز و گريز را به گروهای مسلح مخالف دولت مى دهد.گفته مى شود عمده ترين نيروى مسلح كرد مخالف جمهورى اسلامى ايران در حال حاضر حزب پژاك مى باشد كه از حمايت حزب كارگران كردستان تركيه برخوردار است.
افراد مسلح پژاك غالباً در شمال شرق در منطقه ای معروف به کوه های قندیل عراق ديده مى شوند.شايان ذكر است كه جنوب استان آذربايجان غربى از جمله مناطق محل سكونت كردها است، هر چند كه تركهاى آذربايجانى نيز در اين منطقه حضور دارند.

العربيه

دروغ های احمدی نژادی ،دروغ سرشت سردمداران نظام است ،گول وعده های دروغین را نخوریم و در انتخابات شرکت نکنیم


۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

انتقال یک مامور جانی به جای محاکمه

به گزارش ناروئی خبرنگار تفتان از زاهدان یکی از مامورین پلیس راه زاهدان-خاش که چندی پیش به طرف جوانی به نام عبدالخلیل نارویی فرزند حاجی نظر تیراندازی کرده بود و باعث شده بود که او از ناحیه کتف راست بشدت زخمی شود با وجود شکایت و پیگیری فراوان خانواده مضروب نه تنها بازداشت نشده بلکه به میرجاوه منتقل شده است تا در آنجا با رانندگان محور زاهدان میرجاوه برخورد کند.
این مامور که حجتی فر نام دارد زمانی به طرف این جوان بلوچ تیر اندازی میکند که او با خودروی تویوتایش قصد سفر به خاش را از محور زاهدان_خاش دارد وقتی خانواده عبدالخلیل از او شاکی میشوند او میگوید که با اجازه مافوق خود به طرف او تیراندازی کرده است،این درحالی است که مضروب همچنان پس از گذشت مدتها به علت شدت جراحات وارده قادر به انجام کار نمی باشد.

درد دل یک کارمند سنی دولت


درد دل یک کارمند سنی دولت

خدايا من را بر صليبي ميخکوب کرده اند و خونهاي اعتقاداتم ذره ذره مي ريزند تا هيچ خوني از اعتقاد بر من نماند. خدايا من محکوم به باورهاي خويش هستم که از نظر حکمرانان جاهل و نا آگاه مورد مقبول قرار نگرفته است. خدايا من اعتقادات خود و صحت افکار خود را از نسل گذشتگان به ارث نبرده و با مطالعه به اين واقعيت ها رسيده ام. ولي جرم من در برابر افراد نا آگاه و کينه ورز که افسار حکومت زمان را گرفتند و شقاوت را به جاي مهر ورزي بر مسند حاکميت نشاندند چيست؟ خدايا آيا من سزاوار چنين برخورد و رفتاري هستم؟ خدايا آيا آنچه بر من مي گذرد، رواست؟ خدايا زين ناسزاتر هم سزايي است؟

خداوندا، هم اکنون بر سرزميني که خون همه گل هاي اسلام و عطر و بوي اصحاب رسول الله که براي مسلمان کردن ما جاري شده، لجنزار، مرداب و زهر و کينه روييده. خدايا گناه ما را ببخش که برجاي خود نشستيم و دم برنزديم. خدايا گناه ما را ببخش که براي پاک سازي اسلام خون خود را نريختيم؟ شايد حق من بوده که جاي من اين ديار رعب و وحشت و ترس و کينه و بدنامي باشم.

خداي من دوست دارم که جاي من دور از تباهي هاي دنيا و فساد حکام جاه طلب باشد. اما تو خود مي داني كه چه سخت است که ماهي اسير در تنگ آب قدرت شنا بر دريا را ندارد. خدايا تو خود مي داني هميشه دلم مي خواسته که با صالحين و اصحاب و ياران رسول الله دمخور باشم و با آنها در مسجد اداره نماز جماعت بخوانم. خدايا تو خود مي داني که من بارها به دوستان ديني خود يشنهاد برپايي نماز جماعت در مسجد اداره را دادم. اما نامهرباني هاي حکام فاسد روزگار نخواسته که مرا به آرزوي خود برساند. خدايا زندگي بدون نماز جماعت و خواندن انفرداي نماز چه قدر ملال آور وخسته كننده شده است. خدايا از خواندن نماز خسته نشده ام، اما دل من در هيجان و هياهيوي نماز جماعت و ديدن برادران خود در ساعات مبارک عبادت است. خدايا چگونه مي توان شكوه و زيبايي زندگي اجتماعي و برادري در اسلام را بدون نماز جماعت پيدا کنم، در حاليکه نمازگزاران منفرد برادران ديني من در مسجد اداره هم به چشم نمي خورد. خدايا چگونه مي توانم صداي حمد و ثناي محبان تو را از زبان امام جماعت بشنوم در حالي اين اشتياق در بطن آرزوهاي من سلب شده است.

خدايا مي ترسم كه اگر روزگار به همين منوال پيش برود ديگر شعله هاي عشق تو در وجود من هر روز بي فروغ و بي فروغتر شود. تاجايي كه ديگر نه اشتياقي براي ديدار با برادران ديني داشته باشم و نه محبت صحابه را داشته باشم. پس اي خداي مهربان مرا از شنيدن اين همه لعن و نفرين به ياران رسول الله در مساجد حاکمان مفسد نجات بده. خدايا من اشتياق شنيدن دليريها و شجاعت هاي ياران پيامبر در مساجد را دارم، اما مساجد حاکمان وقت به جز لعن و نفرين چيز ديگري براي ما به ارمغان نياورده. خدايا از شنيدن دشنام و کينه ورزيها خسته شده و مشتاق شنيده صداي مناجات بندگان خالص تو را دارم.

خدايا چگونه مي توانم در آخرت به روي تو نگاه کنم در حالي که در برابر دشنام به ياران پيامبر زبان سکوت اختيار کردم. خدايا چگونه مي توانم به روي پيامبر و اصحاب او نگاه کنم در حالي که از دفاع کردن نام و حيثيت آنها عاجز مانده ام. خدايا چگونه مي توانم دوستار رسول الله و اصحاب او باشم در حالي كه دربرابر دشمنانشان دست بسته مانده ام. خدايا چگونه مي توانم از تو طلب عفو و بخشش و از پيامبر طلب شفاعت كنم در حالي هنوز شعله هاي عصيان در اطرافم فروزانند.

خدايا از خويش و از اين سرنوشتي كه در انتظار من و اولادم است مي‌ترسم . از اين کينه ها و دشواري هاي ديني که روبروي اولادم است مي‌ترسم. مي ترسم كه مرگ به سراغم بيا يد و آرزوي رسيدن به برپايي نماز جماعت در مسجد اداره را با خود به گورد ببرم. خدايا دل به سوي تو مي آورم و زبان به حمد تو مي گشايم در حالي كه خود از ضعف خويش آگاهم . پس پروردگارا مملکت ما را از هر چه بدي است پاك بفرما

خامنه ای بزرگترین دروغگو


به گزارش آژانس خبری تفتان رهبر جنایت پیشه رژیم که طی رهبریش دهها مسجد و مدرسه اهلسنت تخریب شده و صدها جوان سنی به خاطر سنی بودن اعدام شده اند و دهها عالم اهلسنت اعدام و ترور شده اند و اهلسنت طبق قانون ساخته همین رهبر شهروند درجه دو محسوب می شوند و در عمل رهبر و دار و دسته اش شهروند درجه چهارم محسوب می شوند و در استخدام در اداره شهر و سرزمین خود محروم هستند در سخنرانی خود در شهر سنندج از تبعیض مذهبی سخن گفت و دجال بودن و دروغگو بودنش را برای مردم ثابت کرد.

خامنه ای باید به جای سفر به کردستان و خطاب به مردم سنندج، و توصیه دروغین رفع تبعیض باید در جمع مسئولات نهادهای زیر نظر خود سخنرانی می کرد و جنایتکاران بیتش را از تبعیض و ظلم و جنایت باز می داشت نه در جمع مردم ستمدیده اهلسنت کردستان که جز جنایت و تجاوز چیزی دیگر از این نظام ندیده اند.او باید مبرای نمایندگی های ولی فقیه در دانشگاه ها، در ارگان های نظامی، برای امام جمعه ها، برای آنها که مسلح اند و سر نخشان به بسیج و سپاه وصل است شبانه می ریزند و مسجد اهل سنت را خراب می کنند، جشن "عمرکشون" راه می اندازند، اجازه نمی دهند در هیات رئیسه مجلس یک اهل سنت بنشیند و... که دست دولت احمدی نژاد پشت بسیاری از این وقایع است این سخنان را مطرح می کرد و کمی خود را موعظه می کرد که بدستورش مسجد شیخ فیض مشهد با خاک یکسان شد و افسانه شهادت فاطمه رض را قانونی کرد و توهین به فاروق اعظم رض را قانونی کرد.

این موعظه را نه برای مردم بلکه برای اهل بیت و نهاد خود می خواند که مرتکب جنایات ننگین علیه اهلسنت شده اند.

واقعا که دروغگوئی و مکر و نیرنگ و تقیه و نفاق مذهب خامنه ای است که چنان بی شرمانه همه جنایاتش علیه اهلسنت را نادیده می گیرد و دم از وحدت شیعه و سنی می زند!!!

ای بلوچستان


اي بلوچستان تويي اسرار من من بلوچم هر بلوچي يار من

اي بلوچستان دواي درد من اي بلوچستان تويي تيمار من

توتياي خاك تو در چشم من بوي تو درمان كند بيمار من

من بلوچم نام من تاريخ من جز بلوچي كم بود غمخوار من

من بلوچم مرد جنگي مرد كوچ مي نوازد مردي ام را تار من

پير من مرشد كه بوده است در وجود آن محمد بوده است سردار من

من مسلمانم مسلماني كنم سنتان مصطفي هم يار من

گرچه گرمي ، گرچه خشكي كرده اي بوي خوش داري تويي گلزار من

نام حق اندر زبان جاري شده نام حق اندر زبان تكرار من

من مدارا مي كنم با خار دل مي رود در چشم دشمن خار من

دست ياري سوي حق نِه اي جلال رحتمان حق بود تيمار من

جلال الدین گرگیج

آیا اصلاح طلبان درد اهلسنت را دوا می کنند؟!


با نزدیک شدن انتخابات سراسر نمایشی رژیم ولایت فقیه ب کاندیدهای اصلاح طلب که سابقه شان حلقه به گوشی ولایت فقیه بوده با صدور اطلاعیه به دفاع از اهلسنت و اقوام برخاسته اند و چنین وانمود کرده بودند که اصلاح طلبان خواهان رسیدن اهلسنت و همچنین اقوام ایرانی به حقوقشان هستند !

اما آنچه که مردم اهلسنت و دیگر اقوام ایرانی بعد از دوم خرداد و به قدرت رسیدن اصلاح طلبان مشاهده نمودند با آنچه آنها مطرح نمودند و الان هم مطرح می نمایند تفاوت دارد و همانطور که در دوره های قبل و بعد اهلسنت و اقوام ایرانی از بی عدالتی و تبعیض و عدم شرکت در ساختار نظام کشورشان و همچنین از ساختار قدرت در مناطق خودشان رنج می بردند بعینه در دوره اصلاحات هم رنج بردند و به خواسته هایشان هیچ توجهی نشد و مثل همیشه به حاشیه رانده شدند و حقوقشان در میان هیاهوها و سر و صداهای دو جناح گم شد و این فقط نظام بود که با شرکت وسیع و گسترده اهلسنت و اقوام ایرانی بهره برد و این شرکت گسترده هیچ نفعی برای اهلسنت در برنداشت.

شاید از نظر فکری بین دو طیف اختلاف باشد اما پایه ایدیولوژیکی هر دو گروه یکی است و هیچ تفاوتی بین این دوجناح در اصول وجود ندارد و برایشان ولایت فقیه و حفظ نظام به مراتب بیشتر از اقوام و مذاهب ایرانی اهمیت دارد به همین خاطر هر دو با اقلیتها یک گونه برخورد نمودند و آقای موسوی نخست وزیر پیشین که هزاران ایرانی در دوران نخست وزیریش اعدام شدند و کربی در سخنرانیهای انتخاباتی به مقدم بودن ولایت فقیه بر همه چیز اشاره کردند.
و تنها فرق اصلاح طلبان شعار های توخالی عدالت و برابری بوده که با این ترفند اهلسنت و اقوام ایرانی را به میدان انتخابات کشاندند تا پایه های نظام جهل و جور را تثبیت نمایند و بعد از شکستشان در دو دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری باری دیگر با همان شعارهای گذشته و پوسیده می خواهند اهلسنت را فریب داده و به عرصه رای دادن بکشند لذا اهلسنت باید بیدار باشند و امری را که یک بار تجربه کردند بار دیگر نیازی به تجربه اش نیست و رهبران اهلسنت بدانند که در صورت شرکت در مراسم نمایشی سیاستهای دو طیف هیچ سودی نخواهند برد بلکه با چنین اعمالی ضعف و ناتوانی خود را باری دیگر به نمایش خواهند گذاشت و در صورتی که آنها با مبارزات مسلحانه مخالفند لازمه مبارزات مدنی و دموکراتیک عدم شرکت در انتخاباتی است که هیچ سودی برای جامعه اهلسنت ندارد بدین صورت آنان با نافرمانی مدنی که حق مردم یک جامعه است می توانند سران نظام را به تفکر در برخورد با اهلسنت و اقوام ایرانی وادارند.
شرکت در انتخابات هیچ نفعی برای جامعه اهلسنت در بر نداشته است جز اینکه پایه های نظام تثبیت شده است و شهرهای اهلسنت در حال تبدیل شدن به شهرهای شیعه نشین شده اند و مساجد و مدارس اهلسنت تخریب شده اند علماء و جوانان اهلسنت اعدام و ترور شده اند و مردم هم به این حقیقت پی برده اند که شرکت در انتخابات فقط و فقط به نفع متجاوزان و سرکوبگران است و افرادی همچون موسوی و کربی نه توان تغییر سیاستهای ولایت فقیه را دارند و نه چنین قصدی دارند و ادعاهایشان فقط بازیهای سیاسی است و برای آنان ارزشهای اخلاقی و صداقت و راستی هیچ ارزشی ندارد که به قول و وعده شان اعتماد کرد.
سیاستی که آنان بدان معتقدند جز فریب و دروغ و مکر و رسیدن به قدرت چیزی دیگر نیست و در این بازی جائی برای علمای صادق و راستگوی اهلسنت نیست و تنها راه تحریم این نمایش است تا سران نظام متوجه قدرت اهلسنت شوند.
لازم است به مبارزان علمای هند در برابر استعمار اشاره نمایم که با تحریم انگلیس و تحریم کار کردن برای انگلیس و فتوای حرمت استخدام در ادارات و ارتش انگلیس علمای اسلام زمینه انقلابی فراگیر را ایجاد کردند و این می تواند نمونه ای خوبی برای علمای اهلسنت ایران باشد که با الگوگیری از اساتذه خود راه مبارزه مدنی فراگیری را در ایران ایجاد نمایند.

شرکت در انتخابات چیزی جز تثبیت آنچه که موجود است نمی باشد اما عدم شرکت موجب بیداری مردم و ایجاد تفکر در مردم برای اندیشیدن به آینده ای بهتر می باشد که باید علمای اهلسنت در این مورد فکر کنند و بعدا قضاوت نمایند.
دلاور بلوچ

تصويری از مسجد مظلوم شيخ فيض با امام مضلومش مولوی موسی


تصویری از شهید مولوی موسی کرم پور که در هجرت توسط عوامل رژیم به شهادت رسید.

این تصویر در مسجد شیخ فیض گرفته شده که این مسجد بدستور خامنه ای و رژیمی که با فریاد اسلام خواهی گوش جهانیان را کر نموده است تخریب و تبدیل به یک پارک شد.

همکاری امنیتی تشکیلات خودگردان سکولار فلسطینی با اسرائیل در جنگ خونین غزه


به گزارش آژانس خبری تفتان به نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین یک روزنامه عبری زبان از همکاری گسترده و بی سابقه سرویس های امنیتی تشکیلات (سکولار) خودگردان فلسطین به ریاست "محمود عباس" با نظامیان ارتش صهیونیستی در جریان جنگ 22 روزه این رژیم علیه نوار غزه پرده برداشت.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطن به نقل از روزنامه عبری زبان "معاریو"، "گابی اشکنازی" رئیس ستاد مشترک ارتش صهیونیستی در نامه ای به "مینی مزوز" مشاور قضایی دولت عبری از همکاری گسترده امنیتی و عملیاتی سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان با ارتش صهیونیستی در جریان عملیات موسوم به "سرب گداخته" خبر داده و تاکید کرده است که تشکیلات رام الله در این جنگ دوشادوش ارتش صهیونیستی علیه گروه های مقاومت نوار غزه مبارزه کرده است.

این روزنامه خاطر نشان کرده است که بر اساس سند به دست آمده از وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی، عناصر بلند پایه تشکیلات خودگردان رژیم اشغالگر قدس را به شدت تحت فشار گذاشته بودند تا به حاکمیت دولت حماس در نوار غزه پایان دهد، اما در عین حال برخی اقدامات اخیر تشکیلات خودگردان با اصول همکاری و توافقنامه های امنیتی میان طرفین مغایرت داشته و نگرانی مقامات تل آویو را باعث شده است.

روزنامه صهیونیستی معاریو دلیل افشای سند مذکور از سوی وزارت امور خارجه این رژیم را تحقیقات برخی شخصیت های تشکیلات خودگردان درباره جنایت های جنگی مقامات صهیونیستی در جریان عملیات "سرب گداخته" عنوان کرده است.

یک مقام سیاسی رژیم صهیونیستی در این زمینه اظهار داشت که علی رغم اینکه مقامات بلند پایه تشکیلات خودگردان ارتش صهیونیستی را به نابودی جنبش حماس در نوار غزه تشویق می کردند و خواستار آغاز هر چه سریعتر حمله گسترده نظامی به این منطقه بودند، برخی از آنها پس از پایان جنگ خواستار معرفی و تحویل افسران صهیونیستی به دادگاه های بین المللی به منظور محاکمه آنها به جرم ارتکاب جنایت های جنگی در غزه شده اند که این مساله برای ما غیر قابل قبول است.

وی خاطر نشان کرد که مقامات تشکیلات خودگردان از ما می خواستند که «ساکنان نوار غزه را از دست جنبش حماس نجات دهیم و بعد از جنگ نیز خواستار آزادی اسرای فلسطینی شدند که ما تعدادی از آنها را در پاسخ به این درخواست مقامات مذکور آزاد کردیم» اما اکنون آنها بازی دیگری را با ما آغاز کرده اند.

فوزی برهوم سخنگوی جنبش حماس امروز سه شنبه با انتشار بیانیه ای اظهار داشت : آن چه اخیرا در مورد مشارکت تشکیلات رام الله و گروه ابومازن در جنگ غزه از طریق همکاری های امنیتی و میدانی این تشکیلات با اشغالگران افشا شده است به خوبی نشان می دهد که توطئه وسیعی علیه جنبش حماس و ملت فلسطین در این نبرد شکل گرفته است ، ملتی که مقاومت را به عنوان گزینه راهبردی برای دفاع از خود و حقوق ثابت انتخاب کرده است و جای شگفت است که در راس این توطئه مهم ترین شخصیت هرم سیاسی تشکیلات خودگردان قرار گرفته است .
نیروهای سکولار همیشه در جهان اسلام با بیگانگان و حتی اشغالگران همکاری کرده اند و اما آنچه توسط گروه سکولار ابومازن فلسطینی انجام گرفته است اوج شقاوت و بدبختی این گروه را نشان می دهد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

سفر خامنه ای به سنندج و دروغ گوئی رسانه ها


این رژیم بی نهایت دروغگو و کلاش است استاندار سنندج 5000 دست لباس کردی داده‌ بود به‌ خیاطان سنندج که‌ در زمان امدن خامنه‌ای بسیجیان و پاسداران با پوشیدن آن نشان دهند که‌ مردم کرد از یک جنایت کار پیشوازی کردند ولی اگر مردم کردستان امکان میافتند در همان میدانی که‌ این جنایت کار سخنرانی کرده‌ طناب دار بر پا میکردند و به‌ جرم جنایات علیه‌ بشریت و همچنین مردم کرد دارش میزدند

افشای تبار یهودی احمدی نژاد و سعید امامی و محمد علی رامین توسط دکتر مهدی خزعلی


سخنرانی شهید مولوی نعمت الله درباره وفات حضرت فاطمه+فیلم


سنی نیوز :بعضيها مي گويند كه دختر رسول الله را شهيد كرده اند اينها با اين حرفها در روز قيامت در مقابل خداوند چه چيزي مي خواهند بگويند نظرم به ماشيني افتاد كه بر پشتش نوشته بود لعن الله قاتليك يا فاطمه الزهرا با خودم گفتم خداوند واقعاً حليم است كه ولي او را لعنت كنند و او نگاه كند.


ادامه را بخوانید »

کفرگوئیهای رئیس جمهور نظام ولایت فقیه

سال گذشته رئیس جمهور نظام ولایت فقیه در جلسه دولت کفر و کینه و بغضش را با اصحاب پیامبر اظهار کرد و این کفر گوئیها در نظام ولایت فقیه انجام گرفت واحمدی نژاد رئیس دولت ولایت فقیه گفت : حضرت زهرا(س) الگوی همه پیامبران، ائمه و صالحان است
ایرنا در گزارشش از سخنان کافرانه احمدی نژاد می نویسد : رئیس جمهوری در آغاز جلسه عصر یکشنبه هیات دولت با تسلیت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت زهرای اطهر(س) تصریح کرد:‌ حضرت زهرا(س) الگوی همه پیامبران ، ائمه و صالحان است.
رئیس دولت ولایت فقیه با صراحت به فاطمه رض مقامی بالاتر از پیامبران داد و او را الگوی پیامبران معرفی کرد در حالی که طبق عقیده مسلمانان هیچ انسانی هر چند بزرگ باشد به مقام انبیا و پیامبران نخواهد رسید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری،دکتر محمود احمدی نژاد با بیان اینکه حضرت
زهرا(س)‌تجلی خدا و اسماء ‌الهی است و خدا خود را از طریق حضرت زهرا (س)‌ به عالم معرفی می کند اظهار داشت:‌ سرنوشت آفرینش به دست حضرت زهرا (س) است و هر اتفاقی که در عالم می افتد همه از ناحیه ایشان است.
رئیس دولت ولایت فقیه به فاطمه رض مقام خدائی داد و وی را شریک الله جل جلاله قرار داد و همه اتفاقات عالم را از جانب وی دانست که کفر و شرکی بالاتر از این نمی باشد.
رئیس جمهور با تاکید براینکه عالم ،‌ غمی سنگین تر از غم حضرت زهرا(س)‌ را تحمل نکرده است گفت:‌ اوج شقاوت و پستی از آن کسانی است که به حضرت صدیقه طاهره (س)‌ ظلم روا داشتند، زیرا ایشان خلاصه همه هستی است.
دکتر احمدی نژاد خاطرنشان کرد:‌کسانی که به ایشان ظلم کرده اند پیامبر، رسالت ، امامت و حتی خدا را قبول ندارند،‌ یعنی ظلم به حضرت زهرا (س) ‌عین ظلم به خداست.
در این قسمت رئیس دولت ولایت فقیه و محبوب خامنه ای صراحتا به اصحاب پیامبر تاخت و آنان را ظالم به پیامبر و رسالت و حتی خدا معرفی کرد.
آری این سخنان فردی معمولی یا یک روضه خوان نیست بلکه سخنان رئیس جمهور محبوب خامنه ای و آن هم در جلسه دولت می باشد که چنان وقیحانه به اصحاب پیامبر ص حمله ور شد.
با این حال چه مجوزی برای شرکت اهلسنت در انتخابات باقی می ماند؟

اعزام 90 مبلغ برای ترویج اهانت به امیر المومنین فاروض اعظم رض به زابل


تصویرلعن نویسی کفار علیه حضرت ابوبکر رض و حضرت فاروق اعظم رض

به گزارش آژانس خبری تفتان رژیم پلید ولایت فقیه که در سالهای اخیر افسانه شهادت حضرت فاطمه رض توسط خلیفه دوم امیر المومین فاروق اعظم رض را برای انداخته برای ترویج اهانت به ابرمرد تاریخ اسلام فاروق اعظم رض 90 مبلغ به زابل اعزام نموده است.
فارس نیوز با گزارش تحت عنوان( اعزام 90 مبلغ ويژه شهادت حضرت فاطمه (س) در زابل) چنین گزارش داده است:اداره تبليغات اسلامي زابل با همكاري هيئت مذهبي، مساجد و تكايا، مراسم ويژه سوگواري شهادت دخت نبي مكرم اسلام (ص) را در دهه اول فاطميه با حضور واعظان و ذاكران اهل بيت (ع) برگزار مي‌كند.
كارشناس تشكل‌هاي ديني اداره تبليغات اسلامي سيستان و بلوچستان گفت: اكثر مساجد و هيئت‌هاي مذهبي شهرستان به ويژه در محل استقرار روحانيون در روستاها، مراسم‌هاي سوگواري دهه اول فاطميه را برگزار مي‌كنند. زهرا پودينه خاني افزود: تعداد 90 روحاني اهم از روحانيون بومي منطقه، مستقر، هجرت و اعزامي ويژه دهه اول فاطميه در اين ايام، جلسات وعظ و سخنراني برگزار مي‌كنند.
لازم به ذکر است که سال گذشته این روحانیون حکومتی با درج شعارهای ضد اصحاب پیامبر در کوچه و خیابانهای زاهدان به گشت زنی پرداختند که بر برخی خودرها لعن بر حضرت فاروق اعظم رض نوشته شده بود که با واکنش جوانان مومن مواجه شد و تعدادی از خودروها به آتش کشیده شدند.
نظامی که لعن و طعن اصحاب پیامبر را در دار السنة بلوچستان ترویج می دهد چگونه اسلامی است و چگونه مردم در انتخابات این نظام پلید شرکت می کنند. این را هم به یاد داشته باشیم که قانونی کردن افسانه شهادت حضرت فاطمه رض در دوره اصلاحات و توسط مجلس اصلاح طلبان تصویب شد و دولت شیطانی احمدی نژاد ملعون ادامه دهنده راه همانها بود.

دستگیری سی دی فروشان در چابهار

به گزارش آژانس خبری تفتان نیروی انتظامی رژیم با یورش به دکه های و مغازه های سی دی فروشی در خیابان بهشتی چابهار تعدادی از سی دی فروشان را دستگیر کرده و با خود برده اند.
با پخش سی دی فیلم عملیات 17 اسفند در شهرهای مختلف بلوچستان نیروهای رژیم وحشت کرده و با یورش به مغازه ها و دکه ها می خواهند از انتشار سی دی فیلم عملیات 17 اسفند جلوگیری نمایند.
هفته گذشته در همین راستا نیروهای رژیم به دکه ها و مغازه های ایرانشهر و زاهدان یورش بردند و سی دی فروشان را دستگیر کردند و نیروهای نظامی اعلام کردند که این برخوردها در راستای مقابله فرهنگی انجام می گیرد که غالبا اشاره به جنگ فرهنگی است که سپاه پاسداران علیه جنبش جندالله اعلام کرده است.
اما در هر صورت سی دی فیلمهای جندالله در حال پخش هستند و رژیم را یارای مقابله با آن نیست.

سنی ها درایران شهروندان درجه دوم


زمامداران ایران که سرمایه های عظیم ملی ودستگاه های وسیع تبلیغاتی وارتباط جمعی را بطورمطلق در اختیار وانحصار خویش دارند، افراد هزارچهره ای هستند که ازپشت تریبون دم از آزادی بیان وعقیده وتساوی حقوق میان شیعه و سنی وتک تک شهروندان میزنند ولی درعمل مشوق ومروج اختلافند وهیچ حقی برای دیگران به جزقشرخاصی از "خودیها" قائل نیستند.

تجربه بیش ازدو دهه ازانقلاب نشان داده است که جناح های حاکم برسرنوشت مردم همگی یک هدف ویک ایده را دنبال میکنند وآن انحصارقدرت وسرکوب وحشیانه مخالفین استبداد ولایت فقیه است، ودرراستای پاک سازی قومی ومذهبی کسانی که خارج ازچنبره قدرت بسرمی برندهمه گروه های حاکم اشتراک عمل دارند.

حاکمان مستبد ایران که ایده "هرکه با ما نیست ازما نیست" را سرلوحه عمل خویش قرارداده اند، با فعالیتهای ضد بشری وضد اخلاقی وبا ترور وایجادوحشت چه در داخل وچه درخارج ازکشور درسدد تحمیل عقاید قرون وسطائی خود برسایردگراندیشانند.

رفتارقیم مآبانه تاجران مذهبی رژیم درامورمذهبی اهل سنت ایران تاب تحمل وبردباری را ازآنان ربوده وکارد را به استخوان رسانده وزندگی رابرکام یک ملت تلخ کرده است.

ولایت سالاران ایران که ازفضای بازسیاسی وآزادی بیان هراسناکندهیچ حقی برای سایرین به ویژه اهل سنت قائل نیستند ودرراستای تضعیف آگاهی سیاسی مردم گام برمیدارند وبا تحمیق توده ها واستفاده ابزاری وسوءاستفاده ازدین همچنان برمسند قدرت باقی اند.

آنچه که وحشی گریها وبی عدالتیها وخودکامگی های عمال حکومت را تقدیس وتوجیه مینماید، تعصبات خشک مذهبی وماهیت وشیوه استبدادی نظام ولایت مطلقه فقیه است;چرا که ولایت فقیه یعنی استبداد مطلق، یعنی حل شدن دین وعقیده وآزادی واراده ملت درخودخواهی های ولی فقیه، واقعیت آن است که نظام استبدادی ایران هیچ حق وحقوقی برای کسانی که خارج ازچارچوب ولایت سالاران قراردارند، قایل نیست وتبعیض ها واجحاف ها وتفتیش عقاید وحتی ترورها، نمادیست ازاهداف واقعی رژیم.

با تفتیش عقاید وتبلیغات مذهبی درگزینشها وادارات دولتی، اهل سنت راازحقوق مسلم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وحتی اقتصادی شان محروم ساخته اند.

وحتی جناح به اصطلاح، اصلاح طلب هم حاضرنگردید که یکی ازنمایندگان اهل سنت درمجلس ششم آقای جلالی زاده که پس ازعبور ازصافیهای شورای نگهبان وارد مجلس گردیده بود، عضو هیئت رئیسه مجلس گردد. واین درحالی است که اهل سنت یک سوم(3/1) جمعیت ایران را تشکیل می دهند.

اهل سنت عموما درنوارمرزی ایران ودرمناطق ذیل زندگی میکنند که این خود بیانگر ستمشاهی های دوران صفویه میباشد:

1- استان خراسان:

صالح آباد، جنت آباد، تربت جام، تایباد، خاف، گزیک، درمیان، نوغاب، طبس مسینا درنوارمرزی افغانستان.ومنطقه راز وجرگران ازتوابع قوچان درنوارمرزی ترکمنستان.وسرخس ونواحی آن.

2- ترکمن صحرا:

گنبد کاوس، آزاد شهر، آق قلعه، بندرترکمن،گمیشان و... واقع درشمال ایران- کناره های دریای خزر.

3- بلوچستان:

زاهدان، سراوان، گش، خاش، ایرانشهر، چابهار. نوارمرزی پاکستان.

4- منطقه طالش:

واقع درغرب دریاچه خزر.

5- استان کردستان:

سنندج، مریوان، سقز، بانه. غرب ایران.

6- آذربایجان غربی:

نقده، پیرانشهر، اشنویه، مهاباد، سردشت.درنوارمرزی عراق.

7- استان هرمزگان:

بندرعباس، بندرلنگه، بستک، جزیره قشم. واقع درسواحل خلیج فارس ودریای عمان.

علاوه برمناطق فوق که اهل سنت درآنها دراکثریت بسرمیبرند. درشهرهایی مثل تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، گرگان، ساری، قائم شهر، ارومیه، سلماس، بیرجند، زابل.

اهل سنت ازجمعیت چشم گیری برخوردارمیباشند که درتهران نیزحدود 500 هزارنفرازاهل سنت زندگی می کنند ولی متاسفانه ازداشتن مسجدی برای ادای نمازمحروم هستند ونمازهای جمعه وعیدین را درسفارت پاکستان ادا می کنند.

ازبدو انقلاب تا کنون بدترین ظلمها واجهاف ها درحق اهل سنت روا داشته شده است وبسیاری از رهبران اهل سنت ترور و اعدام شده اند.(که طی مقاله ای جداگانه به آن پرداخته خواهد شد). واین روند کماکان ادامه دارد.

بنا به ساختارنظام وقانون اساسی وضع شده مجلس خبرگان، سنیها عملا به عنوان شهروندان درجه دوم شناخته شده اند وهیچ حق وحقوق سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...برخوردارنیستند وهیچ وقت یک فرد سنی نمیتواند رئیس جمهور ویا وزیر ویا حتی معاون وزیرباشد، چرا که بنا به اصل دوازدهم قانون اساسی، رئیس جمهور و وزرا باید پیرومذهب رسمی کشورو معتقد به اصل ولایت فقیه باشند.(مذهب رسمی درایران مذهب شیعه اثنی عشریه میباشد وبنیانگذار این استبداد مذهبی شاه اسماعیل صفوی است که درسال 907 هجری قمری این پدیده شوم را به خاطر منکوب کردن اهل سنت به ارمغان آورد ودراین دوران خامنه ای با تاسی ازنیاکانش با تمام وکمال به اجرا درآورده است).

بعد از وفات آقای خمینی از آنجایی که ولایت خامنه ای مورد چالش قرارگرفت، به جای برآوردن خواسته های مردم براستبداد ولایت فقیه اعتقاد عملی به ولایت مطلقه فقیه را افزودند تا عرصه را برحق خواهان تنگ وتنگترنمایند و ولی خود کامه فقیه ازخود کامگی بیشتری برخوردار گردد.

ساختارنظام استبدادی ولایت فقیه از راس قدرت گرفته تا مقامات دون پایه نظام برای هیچ یک ازاقلیت های قومی ومذهبی حقوق عادلانه درنظرنگرفته و ازتساوی حقوق برخوردارنیستند وبه جای لیاقت وشایستگی وتخصص میزان وابستگی به نظام واصل ولایت درنظرگرفته میشود، وحتی اصلاح طلبان هم که درمواردی طبل رسوایی رژیم را نواختند وبت اطلاعات را شکستند، دربرابرحقوق پایمال شده سنی ها دم برنیاورند وبا محافظه کاران همنوا وهم صدا گشته اند، چرا که مراجع تقلید شیعه ازبکارگیری متخصصین سنی درمناصب ومقامات کشوری همچون معاون رئیس جمهور،وزارت، معاونت وزیر، استانداری، سفیر وهیئت رئیسه مجلس شورا، ابا میورزند وشدیدا با این کارمخالفت می کنند وآن را مخالف مصالح استبدادی خود می انگارند.

حکومتگران ظالم ایران وایادیشان توان خویش را بکارمیبرند تا ساختارجمعیتی را درمناطق سنی نشین به نفع عمالشان تغییردهند وسعی برآن دارند تا منابع اقتصادی سنی ها را محدود ومحدودترسازند واهل سنت را درتنگنای اقتصادی شکننده ای قراردهند وحتی در واگذاری زمینهای شهری مثل شهرهای تایباد- تربت جام- خاف- زاهدان- چابهار و... که عموما ازاهل سنت اند و در دوران سیاه انقلاب غصب ومصادره شده است، به جای واگذاری به بومیهای سنی به اهل تشیع که عموما ازمشهد، اصفهان، یزد و... به آنجا آورده شده اند، واگذارمی گردد.

ولایت سالاران با ماهیت تروریستی وسنی ستیزی که دارند، به خاطرتضعیف مذهب اهل سنت درمراسم دینی ، مذهبی وامورحوزه های اهل سنت مداخله می کنند.

ودرهمین راستا مرکزی بنام مرکزبزرگ اسلامی درکردستان وشورایی بنام شورای هماهنگی مدارس اهل سنت درخراسان، مشهد، بلوچستان و زاهدان دایرگردیده است ودست اندرکاران این مرکزوشورا که ازدفترخامنه ای وحوزه علمیه قم به این کارگماشته شده اند با کمال وقاحت درعزل ونصب ائمه جمعه وجماعات ومدرسین دینی اهل سنت ومواد درسی طلاب مستقیما مداخله می کنند.

برای سخنرانان به ویژه ائمه جمعه خط ومشی تعیین می کنند وبا قراردادن ضبط صوتی درپیش روی سخنرانان وتحویل نوارضبط شده به اطلاعات ائمه جمعه را واداربه خود سانسوری می نمایند تا ازبیان حقایق چشم پوشی نمایند ویا اجبارا به وصف وتمجید حکام ستمگربپردازند.

خود کامگان ایران تمام توان خویش را به کاربرده ومی برند تا روشنفکران جامعه به ویژه روحانیون اهل سنت بلی گوی دستگاه ولایت سالاران باشند ویا لااقل دربرابراعمال فاشیستی وضد مذهبی عمال رژیم وهتک حرمت ها دم بر نیاورند وبا بی تفاوتی نظاره گرانواع اجحاف ها و حق خوریها وحق کشیها باشند.

و حتی درمواردی ازروحانیون اهل سنت خواسته شده تا اعمال ضد اسلامی ضد انسانی وضد اخلاقی عمال رژیم را ازقبیل تخریب مسجد جامع شیخ فیض مشهد وبه خاک وخون کشاندن نمازگزاران بی دفاع مسجد جامع مکی زاهدان تایید وتوجیه نمایند ودرغیرآن راهی جزچوبه دارویا سیاه چالهای مخوف ، وجود ندارد، زیرا ولایت سالاران نظام استبدادی خویش را صبغه دینی داده ومخالفان عقیدتی، فکری و سیاسی خویش را با برچسب نا چسب محارب ومفسد فی الارض به چوبه دارمی سپارند وهتک حرمت مخالفین نظام و ریختن خون آنان را مباح و جزو وظایف "انقلاب" به حساب می آورند.

قتلهای زنجیره ای درتهران وسایرشهرها، اعدام وترورهای بی رویه درداخل وخارج ازکشورنمونه ای ازعملکردهای وحشیانه این مستبدان اند.

جنایت کاران خون آشام با ظاهری عوام فریبانه وبا بکارگیری دستگاه های عظیم تبلیغاتی وحیف ومیل پولهای کلان نفت به جای مدرنیزه کردن اقتصاددرحال فروپاشی کشوربوده وسعی برآن دارند تا نظام سراپا استبدادی خویش را به عنوان الگو و مدل یک حکومت ایده آل به جهان اسلام معرفی نمایند وحال آنکه درخت به ظاهرتنومندشان ازداخل پوسیده است ونسل انقلاب به پاخاسته است زیرا دستهای سردمداران ایران تا مرفق آلوده به خون هزاران نفربی گناهیست که آه وناله آنان مظلومانه دربیغوله نظام خفه شده وضجه یتیمانشان دربطن استبداد خون آشامان ایران گم شده وهیچ گونه انعکاسی نیافته است.

عمال سیاه چهره ایران ازبدوانقلاب سیاه تا به حال علاوه بر روشنفکران ملی، عده ای از روشنفکران و رهبران اهل سنت را به عناوین مختلف ترورو اعدام نموده اند که خود نوشته ای دیگر را می طلبد که درفرصت ممکن به آن پرداخته خواهد شد.

شرور کیست ؟


خمینی دجال عصر، دشمن بشریت، خائن و غدار به ملت ایران ، بزرگترین شرور قرن چند مارک به دست پروردگان خون آشام خود جهت مقابله با مخالفین آموزش داد من جمله ایادی استکبار و صهیونیسم ، ضد دین و اسلام و...

یکی از واژه های مورد استفاده سردمداران فاشیست رژیم آخوندی کلمه شرور و اشرار می باشد و شاید بیشترین استعمال آن برای مبارزین و مجاهدین بلوچستان شده است.

من در این نوشتار سعی خواهم کرد اشرار واقعی را که هیچ نوع خیری در آنان نبوده است و تمام وجودشان را شر فرا گرفته است و شرارت خمیره وجودشان شده است و فطرت بشری در رزالت شیطانیشان ذوب و محو شده است و مکر،دروغ ، شیطنت ، شرارت ، خباثت ، جنایت ، خیانت ، تجاوز ، قتل ، خونریزی ، آدم کشی ، حیوانیت ، درندگی و سبعیت صفات بارزشان قرار گرفته که شاید همه را از امام کاذبشان به ارث برده اند.

امامی که حکومتش را با درندگی آغاز نمود و زندگی ننگینش را با درندگی به پایان رساند و اسفل السافلین را از آن خود کرد.

امامی که بوئی از انسانیت نبرده بود و طوری هوس اقتدار و افراط شیعگری وی را مست کرده بود که غیر خودیها به جای خود خودیها هم از درنده خوئی و شرارتش نرستند و طعمه حریق خشم و دیوانگی این آخوند روضه خوان شدند قطب زاده ها که پسر خوانده اش بودند در فلکه ها اعدام شدند و با کشتار مردم کردستان و بلوچستان و دیگر نقاط ایران خم به ابروی این دیوانه آدمکش وحشی نیامد و همه جنایاتش را با لبخندی مرموز و دجالین بدرقه می نمود.

امامی که هم در ایران و هم در سطح جهان اسلام شیطنتها کرد و نوعی تفکر و عقیده افراطی شیعی که هر مخالف خود را مهدورالدم و واجب القتل می دانست ارائه داد و یک باند متعصب و افراطی شیعه تحویل جهان داد.

امامی که دستور تجاوز به زنان و دختران ایرانی را در بازداشتگاهها صادر کرد و این گونه وحشی بودن خود و انصار شیطانش را نشان داد

امامی که حمله به بیت الله الحرام جائز دانست و در ماه حرام به ایادی شیطان صفتش دستور محاصره بیت الله الحرام را صادر نمود و موجب خونریزی در این مکان مقدس شد و بزرگترین اهانت را به قبله مسلمانان در زندگی مملو از خباثاتش ثبت نمود.

امامی که شیعیان پاکستان را مسلح نمود و یک گروه افراطی شیعی با نام سپاه محمد تشکیل داد و مقدمات جنگهای مذهبی در این کشور را فراهم نمود که در نتیجه هزاران انسان به کام مرگ رفتند

امامی که یک گروه افراط شیعی در افغانستان به نام حزب وحدت که در اصل حزب اختلاف بود ساخت و در حالی که مردم افغانستان از اشغال شوروی رنج می بردند دچار جنگ مذهبی شدند و این حزب وحشیانه ترین جنایات را در افغانستان انجام دادند افراد این حزب در مسیر تردد تاجیکها و افغانها کمین می زدند و خانواده های تاجیک و افغان سنی را دستگیر کرده و مردان را با فجیعترین می کشتند برخی را در سر میخ می کوبیدند و برخی را زنده زنده سر بریده و گردنش را در روغن داغ زده و جسد مرده شروع به حرکت می کرد و خود مثل امامشان می خندیدند این نوع را رقص مرده می نامیدند و به زنان جلوی چشم همسرانشان تجاوز می کردند و بعد به دیوار میخ می زدند و سینه هایشان را قطع نموده و در صندوقی جا داده و نزد علمای اهلسنت و یا رهبران جهادی به عنوان هدیه می فرستادند و در نتیجه جنگهای خونینی بین طرفین انجام می گرفت اینها همه دستاورد امام کاذب و دجال خمینی بود. و همه این جنایات پشت پرده وحدت اسلامی انجام می گرفت.

هرچه از جنایات این خون آشام تاریخ بشری گفته شود باز هم کم است وقت به پایان میرسد و دست خسته میشود ولی جنایات این آخوند در بیان نمی گنجند و حتی برخی جنایات را انسان نمی تواند به قید قلم در آورد.

جنایات این شرور با مرگش به پایان نرسید بلکه انصارش راهش را ادامه داده و فرزندان بی گناه ایران زمین را به خاک و خون کشیدند بویژه بدترین جنایات را بر مردم اهلسنت بلوچستان روا داشتند و از آنجائی که خود دارای عقائد افراطی رفض بودند و خمینی در کتبش مال و جان اهلسنت را حلال شمرده بود این جلادان هم تا انتهای توان خود به گفته های امام کاذبشان جامه عمل پوشاندند و علمایشان را سربریدند و جوانان را اعدام کردند و به زنان تجاوز کردند و فرزندان بلوچستان را از سرزمینشان و از تمامی حقوقشان محروم کردند و شرارتها کردند و الان که فرزندان بلوچستان تحت رهبری جوان برومند و شیرمرد بلوچستان عبدالمالک جهت بقای خود قیام کرده و ضربه های سنگینی به بدنه شیطانی رژیم وارد کردند شرور خوانده می شوند شما قضاوت کنید شرور کیست؟

دلاور بلوچ

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

داعی بزرگ علامه ابوالحسن ندوی ره از جایگاه امامت نزد تشیع می گوید


از آنجائیکه اصل ولایت فقیه مبتنی بر امامت است و نظام حاکم خلاصه در ولایت فقیه است لازم است عقیده امامت را بهتر بدانیم که چه عقیده ضد اسلامی می باشد و در حقیقت امامت یعنی انکار ختم نبوت به همین جهت بحث جالبی را از کتاب المرتضی علامه ابوالحسن ندوی ره بزرگترین داعی اسلامی قرن نقل می کنیم تا خوانندگان با مقام امامت نزد تشیع صفوی و خمینی آشنا گردند و بدانند که تثبیت نظام ولایت فقیه چه تاثیری بر عقیده دارد.

علامه ابوالحسن علی ندوی ره می نویسند:

از باورهاي اين فرقه است كه تعيين ائمه و خلفاي رسول الله از طرف الله تعالي صورت مي گيرد و مانند پيغمبران, معصوم هستند؛ اطاعتشان بر تمام مسلمين فرض است؛ مرتبه شان با مرتبه رسول الله يكسان و مساوي است؛ برتر و بالاتر از ديگر انبياي كرام هستند؛ حجت الله بر خلق خدا بدون امام نافذ نمي شود؛ اتمام حجت خداوندي بدون معرفت امام، امكان پذير نيست؛ پا برجايي دنيا به وجود امام بستگي دارد؛ معرفت امام، شرط ايمان است؛ اطاعت از امام، مانند اطاعت انبيا است؛ ائمه اختيار دارند حلالي را حرام و حرامي را حلال كنند؛ براي اينكه مانند پيغمبران معصوم هستند؛ گرويده ائمه معصوم, جنتي است اگر چه آن شخص، ظالم، فاسق و فاجر باشد؛ رتبه ائمه مساوي با رسول الله و بلندتر از تمام مخلوقات است؛ اعمال مخلوقات شبانه روز در دو وقت، به ائمه ارائه مي شود؛ فرشتگان روز و شب به حضور ائمه مي آيند؛ هر شب جمعه، شب معراجشان است؛ در ليله القدر هر سال، از جانب الله، كتاب به ‌آنان نازل مي شود؛ مرگ و زندگي به دست قدرت آنهاست؛ آنها مالك دنيا و آخرت هستند؛ به هر كس هر قدر كه بخواهند مي دهند.[1]

در «كتاب الكافي» اين هم آمده است:

«حسن بن عباس المعروفي به امام علي رضا نامه نوشت: جانم فدايت! شما بفرماييد كه فرق بين رسول، نبي و امام چيست؟ او نوشت يا پاسخ داد: فرق در ميان رسول، نبي و امام اين است كه رسول كسي است كه جبرئيل پيش او مي آيد، رسول او را مي بيند، حرفش را مي شنود، نزد او وحي مي آورد، گاهي او را در خواب مي بيند، چنانكه ابراهيم ديده بود و نبي بسا اوقات حرفش را مي شنود و گاهي هم مي بيند، و امام شخصي است كه سخن فرشته را مي شنود اما او را نمي بيند».[2]

علامه ابن خلدون با ديانتداري مورخانه با بررسي علمي مي نويسد:

«نزد شيعيان، «امامت» از نيازهاي مردمي نيست كه مسئوليت آن به بصيرت و آگاهي امت سپرده شود و (امام) صاحب اختيار، شخص برگزيده مسلمين باشد بلكه امامت نزد آنها ركني از دين و ستوني براي اسلام است. هيچ پيغمبري نمي تواند از آن غفلت ورزد و نه مي تواند آن را به امت بسپارد بلكه بر عهده پيغمبر فرض است كه امامي را براي امت تعيين كند؛ امامي كه از هر نوع گناه صغيره و كبيره معصوم باشد. حضرت علي t تنها شخصيتي هستند كه آن حضرت ايشان را (در پرتو نصوصي كه اينها خودشان روايت مي كنند و با عقيده خود آن را تطبيق مي دهند) تعيين كرده بودند».[3]

علامه ابن خلدون مي گويند:

«به گروهي از اينها، غالي گفته مي شود. آنها براي اثبات الوهيت ائمه از مرز عقل و ايمان هم تجاوز مي كنند. به گفته آنان ائمه بشر بودند اما داراي صفات الوهيت بودند؛ يا كه خدا در لباس بشريت به اندروشان حلول كرده است. اين «عقيده حلول» در اصل، عقيده نصراني ها درباره عيسي u است. حضرت علي t، معتقدين به چنين عقيده اي را در آتش سوزانيده بود. وقتي كه محمد بن الحنيفه اطلاع يافت كه مختار بن عبيد چنين عقائدي دارد با كلماتي واضح بر او لعنت فرستاد و بيزاري خويش را از او اعلام كرد. جعفر صادق t هم با اين چنين افرادي همينطور رفتار كرد.»

در ميان اين طبقات، كساني هم هستند كه معتقدند كمالي كه در درون امام هست انتقالش به ديگران ناممكن است؛ لذا وقتي امامي فوت مي كند همين «كمال» به امام ديگر انتقال مي يابد. تناسخ به همين مي گويند».[4]

اين عقيده در نسلهاي پياپي بطور استمرار در فرقه اثنا عشريه وجود داشت و تاكنون بر همين عقيده هستند. چرا كه از جمله عقائد بنيادي و اساسي است و همين عقيده در عصر حاضر تا به آقای خميني رسيده است. ايشان در كتاب خود «الحكومه الاسلاميه» تحت عنوان ولايت تكويني مي نويسند كه ما به عينه ترجمه آن را تقديم مي كنيم:

«امامان را، مقام محمود، درجه بلند و ولايت تكويني كه هر ذره كاينات، تابع ولايت و سطوت آن است حاصل است. عقيده بنيادي مذهب ماست كه ائمه ما در مقامي قرار دارند كه فرشته مقرب و نبي مرسل نيز نمي توانند به آنجا برسند. طبق روايت و احاديثي كه ما داريم رسول اعظم و ائمه (عليهم السلام) پيش از وجود اين عالم، در حالي كه اطراف عرش خداوندي را گرفته بودند به شكل انوار وجود داشتند. الله آنچنان منزلت و تقربي به آنان داده است كه كسي غير از خدا خبري از آن ندارد».[5]

دانشوران غير مسلم نيز دريافتند كه اين عقيده، چه تأثيرات سوئي بر مجتمع بشري و گروههاي مذهبي به جا مي گذارد. برخي آنها را برشمرده اند:

patrick Huges مي گويد:

«شيعه، امامان را حامل صفات الله معرفي مي كند».[6]

و IVANOW مي نويسد:

«اعتقاد به تسلسل امامت براي هميشه و دائمي جايگاهي ضمني به نبوت مي دهد».[7]

در واقع عقيده ظريف و نازك امامت كه حدود و مسافتش، خاندان ها و خانواده هاي بزرگ را به حدود تقدس و الوهيت مي رساند كُپي عقائد ايران قديم است. در ايران قديم، سيادت، قيادت و حكومت ديني در دست قبيله «ميديا» بود. سپس اين رهبري زماني به دست قبيله «المغان» افتاد كه مذهب زردشت غلبه يافت و در ايران نفوذ پيدا كرد. نزد ايرانيان داعيان مذهب، از ذات بالايي برخوردار بودند كه به آن كُهنوت (PRIESTLY CLASS) گفته مي شد.

آقاي دوزي (DOZY) مي نويسند:

«اهل ايران پادشاه وقت را با خدا برابر مي دانستند و اهل خاندان پادشاه را نيز به همين ديد نگاه مي كردند. آنان مي گفتند كه اطاعت از امام, فرض است و اطاعتش عيناً اطاعت از خداست».[1]

نتائج پذيرش بي چون و چراي اقتدار مطلق، كه از امامتٍ موازي با نبوت پديد مي آيد و وضع احكام شريعت، منسوخ ساختن احكام ثابت شده از نصوص قطيعه، از اختياراتش است تا به اين حد به دنيا نمايان گشت كه اين اقتدار، هر ركن ديني و هر حكم شرعي و فرضيه اسلامي را كه بخواهد بخاطر مصالح حزبي و سياسي، بنا به اجتهاد امام مجتهد كه مأمور من الله و معصوم است مي تواند از بين ببرد.

تازه ترين مثال براي اين، پيغام خميني به خامنه اي است كه روزنامه «كيهان لندن» در شماره 182، تاريخ 23 جمادي الاولي سال 1408 هـ خود، در تيتر خود نوشته است:

«حكومت مي تواند مساجد را تعطيل يا منهدم كند و حكومت بر نماز و روزه مقدم است».

در اين پيغام نوشته شده است:

«حكومت، مستقيماً شاخه اي از ولايت رسول الله و از اوّلين و بنيادي ترين احكام دين است. بر تمام احكام فروعي ترجيح دارد؛ تا جايي كه بر نماز، روزه و حج نيز مقدم است. رهبر حكومت به وقت ضرورت اجازه دارد مساجد را تعطيل نمايد و براي او اين هم رواست كه بطور كلي مسجدي را منهدم سازد و آن دسته از احكام اسلامي را كه در حال حاظر، مخالف با مفاد اسلام باشند مي تواند بر دارد و خواه در عبادت يا در چيزي ديگر باشد. طبق مقتضاي مفاد مملكت اسلامي، حكومت مي تواند حج را كه يكي از مهمترين فريضه از فرائض اسلام مي باشد بر دارد. چرا كه اين حكومت بجاي خود، ولايت آزاد الهي است».[1]
و بديهي است كه اين عمل يعني: تصرف آزادانه در احكام شريعت، منسوخ يا از بين بردن حكم منصوص شرعي آن هم به اجتهاد يك فرد يا بنابر مصالح سياسي، خطري جدِي براي دين (ديني كه براي هميشه بايد بماند و براي هميشه آمده است) مي باشد. دخالت آزادانه در دين مي تواند به كناره گيري مسلمين و كشورهاي اسلامي از اسلام و به بدبختي آنان (ارتداد عملي، اجتماعي) منجر شود. اطاعت كوركورانه از اين نوع حكومت مي تواند كل دين را بي تأثير و نيست و نابود گرداند و دچار بحرانهايي بسازد كه رهايي از آنها دشوار باشد.
اين امامت مطلقه كه اطاعت و تقليد كوركورانه را مي طلبد نقش حاكم استبدادي (حكمران مستبد) را بازي مي كندكه به سبب آن، فساد روي زمين رواج مي يابد و نسل انساني، زراعت، تجارت، امن و امان همگي با خطر مواجه مي شوند. در زمان هاي پيشين نيز در دور حكومتهاي افسار گسيخته، چنين تجربه هايي شده است و وقتي با اين نوع استبداد و تقدس, رنگ ديني هم آميزش شود و عقيده معصوميت به آن راه يابد؛ مأمور من الله و قائم مقام نبي قلمداد شود؛آنگاه چپاولگريش از كجا تا كجا خواهد رسيد و ممكن است براي تمام كشور، تمام ملت و يا حداقل براي يك فرقه، به منزله خودكشي و خود سوزي اجتماعي باشد كه آن وقت, رهايي از آن، كار آساني نخواهد بود.

علاوه بر اين (در نتيجه اين اعتقاد تقدس و عظمت) جماعتهايي از آدمهاي بي فكر و انسانهاي بي عمل، بيكار، بيهوده و كاهل تشكيل مي شود كه با بازي با ثروت و منابع ملي، آنها را به باد مي دهند و سرمايه هاي كشور كه نتيجه محنتها و زحمتهاي بي دريغ و محصول عرقهاي غليظ ملت است صرف خوشگذراني هاي اين طبقه شده, ضايع مي شود. بيكاري زياد مي شود. در طبقات ديني و علمي، كهنوتي و پاپي يا در لباس امام معصوم و مطاع، نظام بي رحمانه انحصار طلبي قرون وسطي به وجود مي آيد. از نتايج و فوائد كار و تلاش، اشتغال و شايستگي فقط چند خاندان بهره مي برند و حقوق مردم پايمال مي شود. طبقه اي به ظهور مي رسدكه جهت امرار معاش خود و براي تربيت و پرورش فرزندان خود، اندك حركتي حتي حركت دادن انگشت را هم لازم و ضروري نمي دانند و بدون ريختن يك قطره عرق از خود، با ثروت حاصله از زحمات طبقه كارگر به عيش و نوش مي پردازند.

الله تعالي راست گفته است:

[يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ] {التوبة:34}

ترجمه: اي مومنان! بسياري از علماء و مشايخ (اهل كتاب) مال مردم را به ناحق مي خورند و از راه خدا باز مي دارند.

اين واقعيت، در اين زمان كاملا آشكار شده است. شيعه ايران و ديگر هم صداهايشان، «لباس تقدسي» را كه در حيات ‌‌‌‌آيت الله الخميني به او پوشانيدند و در تقديس و تعظيمش، جوش و خروشي را كه به نمايش گذاشتند بيرون از حدود مقرركرده شريعت است و مخالف با مزاج دين توحيدي كه با اين وضاحت اعلام مي كند مي باشد:

[مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللهُ الكِتَابَ وَالحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ[] وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا المَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ.خاتمه
با وجود این چگونه علمای اهلسنت مردم را راهنمائی برای شرکت در انتخابات این نظام که بر پایه ولایت فقیه و مبتنی بر عقیده کافرانه امامت می باشد راهنمائی می کنند.