چرا در سرزمینم دیگران بر من حکم برانند!؟
جای حیرت است و تعجب !!!
که در خانه ام بیگانه ای وارد شود و خود را مالک و صاحب خانه ام جلوه دهد و من را برده ای که هیچ حقی نه بر خود و نه بر خانه ام داشته باشم آبم به کام آن بیگانه متجاوز و ناموسم در اختیار وی و ثروت و سرمایه ام را به یغما برد و من حتی جرات جنباندن سر را هم نداشته باشم ورنه باید تو سری بخورم و از خانه ام آواره شوم!!!
شاید برای شما در این قرن متمدن باور نکردنی باشد اما حقیقت چنین است!!!
آری خانه من بلوچستان است و من و یا ما صاحب بدون اختیار آن که حتی برای نفس کشیدن باید از بیگانگان متجاوز و آن هم قسی القلب و جنایتکار اجازه بگیریم !!!
من و یا ما در خانه خود بیگانه ایم و متجاوزان خون آشام مالکان بدون چون و چرای سرزمین من و ما !!!
بیگانگان در گذشته و حال نشان دادند که به هیچ دینی نیستند و نمی خواهند حق من را بدهند دلمان را خوش کرده بودیم که از نظام طاغوتی شاهنشاهی می رهیم و انقلاب خمینی را همراهی کرده بودیم اما غلط بود آنچه پنداشته بودیم و نه تنها مظلومتر شدیم که هزاران برابر بر استضعاف و اجحاف و ستم و محرومیتمان اضافه شد و بدتر از آن شدیم که بودیم الان هم بسیارند که وعده می دهند و مانند خمینی لبخندی بر لب ثبت می کنند البته آن یکی لبخند فریب و این یکی استهزا و مسخره که شاید باز در دامی دیگر بیاندازندمان!!!
اما آیا باید ما همیشه این و آن را تجربه کنیم و نسلها در بند باشیم و سرزمین و دیارمان به کام و نام دیگران یا باید چاره بیاندیشیم تا نه دیگران که خودمان بر سرزمینمان حکم برانیم و خود با دستان خود این دیر ستم کش را تبدیل به بهشتی برای نسلهای آینده کنیم؟
چه زیبا فرمودند سرور کائنات پیامبر عظیم الشان اسلام صلوات الله علیه : مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.
یا گفته اند آزموده را آزمودن خطاست
دلاور بلوچ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر