۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۱, دوشنبه

بلوچستان سرزمین ملت بلوچ است


در جهان هستی ملل و اقوام زیادی به سر می برند و هر ملتی از خود سرزمینی دارد که هزاران سال و با نشیب و فرازهای تاریخ در آن سرزمینش زیسته است و آن سرزمین متعلق به همان ملت می باشد و هیچ کس را حق نیست که بر سرنوشت آن ملت حکم راند و آنان را مورد بردگی و استعمار و استثمار قرار داده و ثروتهایشان را به کام خود زند و مردم را با زور اسلحه به بند کشد و بر سیاه و سفیدش و بر تار و پودش قدرت و نیروی خود را به نمایش بگذارد اما ما ملت بلوچ شاهدیم که در سرزمین گرانبها و زرینمان که از یک جهت با دریائی وصل است که تمامی کشتیهای غرب باید از آن بگذرند تا به اقیانوس هند وارد شوند که به قول دوستی اگر بلوچستان هیچی داشته نباشد همین مالیات کشتیها اقتصادش را تامین خواهند کرد و از سوئی دارای مرز طولانی خاکی است که می تواند بهترین گذرگاه اقتصادی ،تجاری باشد و از جهتی با زمینهای بکر کشاورزیش توان بازدهی محصولات عمده کشاورزی را دارد و در کنار این همه سرزمین بلوچستان مملو از معادن زیر زمینی نفت و گاز و طلا و مس و اروانیوم و سنگهای گرانبهای دیگر می باشد که بسیاری از آن معادن در بلوچستان پاکستان کشف شدند و الان نیمی از کشور پرجمعیت پاکستان از گاز بلوچستانش بهره می برد ولی استعمار گران در این قسمت فعلا از ترس اینکه اگر معادن زیر زمینی بلوچستان کشف شود قبل از موعد بلوچستان به غنای اقتصادی میرسد و در نتیجه برای مرکز تبدیل به مشکل خطر آفرینی می گردد لذا تا تصفیه بلوچستان از ملت بلوچ و یا حد اقل بر قراری توازن جمعیت فارس و بلوچ در بلوچستان هیچ گونه فعالیتی در راستای رشد اقتصادی منطقه نمی شود تا به فقر ملت بلوچ افزوده شود و فقر خود یکی از موجبات تباهی و نابودی یک ملت می باشد زیرا همین فقر سبب مفاسد اجتماعی و همچنین سبب روی آوردن جوانان به خرید و فروش و اعتیاد به مواد مخدر می شود که دست استعمارگران را برای جنایت و اعدام می گشاید و....

و اگر چنانچه اندک فعالیت عمرانی و رفاهی و علمی صورت می گیرد نه جهت خدمت رسانی به مردم بلکه در راستای تثبیت پایه های متجاوز انجام می گیرد زیرا با بنای هر خانه و یا کارخانه و یا دانشگاه سیل غیر بومیان به بلوچستان سرازیر شده و راه تمامی ادارات و مراکز علمی برای ملت بلوچ مسدود می گردد و از آنجائی که بلوچ ملتی جداگانه و مستقل می باشد و زبان ، لباس ، مذهب و فرهنگش با متجاوزان فرق می کند در سرزمین و کاشانه و خانه خود مورد تبعیض فاحش از سوی متجاوز که هیچ حقی در این سرزمین ندارند قرار می گیرند و اگر صدایشان را بلند کنند به بدترین وجه سرکوب می شوند ، تحقیر می شوند ، توهین می شوند و مورد ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر فرستاده شده از تهران قرار می گیرند.

ملت بلوچ اگر حقش را در سرزمینش بطلبد اشرار نام می گیرد و اتهامهای از قبل آماده در پرونده اش ثبت می گردد به سوی سیاه چالهای دهشتناک رژیم برده می شود و تحت شکنجه های غیر انسانی اعتراف به جرمهای ناکرده می کند و اعدام می شود هیچ کس حق ندارد اعدامهای رژیم را افشا نماید ورنه جنازه معدوم را تحویل نمی دهند خانواده اش را بازداشت می کنند نزدیکانش را هم به دار می زنند تا درس عبرتی باشد برای دیگران که اعدامها را افشا نکنند.

اگر به منطقه گلوگه زاهدان بروید می بینید که چندین نفر از یک خانواده ناپدید هستند وقتی از خانواده سوال می کنید عزیزان شما کجا هستند از ترس می گویند در سفر به سر می برند در صورتیکه همه یا اعدام شدند یا روی مین رفتند و یا تیرباران شدند این نمونه ای از خروار جنایت در بلوچستان است.

ملت بلوچ در سرزمین خود هیچ حقی ندارند و استعمار چنان ذهنها را تصفیه نموده که مردم فکر می کنند هیچ حقی ندارند و همین که زنده هستند احسان و منت تهرانیان است و این شیوه استعمار طی تاریخ بوده است که جلوی رشد افکار عمومی را با دسائس و توطئه و تبلیغات سوء بگیرند اما امروز وضعیت فرق کرده است جوانان غیوری از این سرزمین با فدا نمودن جان خود موجبات بیداری را در ملت بلوچ پدید آوردند که نمونه آن را در هیچ نکته ای از ایران نمی توان یافت که نود و هشت در صد ملت بلوچ اعم از دانشگاهیان ، حوزویان ، جوانان و عموم مردم بلوچ تنها راه عزت و سربلندی خود را در رهائی از ستمگران و متجاوزان می دانند و ترس و هراس سران رژیم را فراگرفته است و پیشنهاد مذاکره با جنبش می دهد به نظر بنده تنها راه رهائی ملت بلوچ رسیدن به حق تعیین سرنوشت خود می باشد و هیچ ملت تا زمانیکه بر سرنوشت خود حاکم نباشد نمی تواند در هیچ زمینه ای به رشد و ترقی و تعالی دست یابد.

دلاور بلوچ

هیچ نظری موجود نیست: