در سفري كه در ايام نوروز به شهر چابهار و البته نيمه جنوبي شرقي كشور داشتم، مواقعي كه در شهر و در محلههاي آن ميگشتم، با مناظري روبهرو ميشدم كه با تبليغاتي كه براي شهر چابهار به عنوان يكي از مناطق آزاد و شهري توريستي و... ميشود در تناقضي شديد بود و از فقر و نابساماني كه در شهر ميديدم متعجب ميشدم، گاهي به مانند، ديدن محلهاي زاغهنشين در ديوار به ديوار سازمانها و بنيادها و ادارات دولتي بعضا ثروتمند، آنقدر متاثر و متعجب ميشدم كه تصويري برميداشتم تا بلكه جايي بتوانم اين رنج را عنوان كنم. وگرنه متاسفانه در شهر چابهار از اين دست مناظر به وفور چشم هر مسافري را نوازش! ميدهد. و در آن هنگام ياد گفتهاي از «علي(ع)» ميافتادم كه: «هيچ جا كاخي بنا نميشود، مگر آن كه حق كسي ضايع شده باشد.»
بعد از اين كه آن مطلب را در مورد اين كه، كميته امداد امام، پولهاي ما را كجا هزينه ميكند، در سايت «آينده» خواندم، خيلي تاسف خوردم كه چرا سهلانگاري كردم و عكسهاي بيشتري در مورد وضعيت نامناسب چابهار و مردمش نگرفتم تا شايد از طريق شما، ايرانيها بدانند كه مردم كشورشان چگونه روزگار سپري ميكنند و صدقهها و كمكهاي آنان چگونه خرج ميشود و بايد بهتر گفت كه : «كجاها هزينه نميكند!»همانطور كه در عكسها ميبينيد و اگر دقت كنيد در جايي كه سازمانها و بنيادهاي خيريه براي خود ساختمانهاي بزرگ و مجلل (البته به نسبت همان شهر) ميسازند،
مردم محروم و محروم نگه داشته شده از آگاهي از حقوق خود در زاغههايي بدتر از ابتدايي كه در آنجا به «كَپَر» شهرت دارند زندگي كه چه عرض كنم، زيست ميكنند. وهمه آن مسئولين هر روز كه بر سر كار خود حاضر ميشوند يا بايد از كنار اين محله بگذرند يا بايد از پنجره اتاق كار خود آنجا را تماشا كنند.
البته هموطنان من اشتباه نكنيد اينها كپر نيستند، كپر در گذشتههاي دور به فراخور حال آن دورانها مسكن مردمي بوده كه جايگاه ثابتي نداشتهاند و هنوز كوچگر بودند.اينها همان زاغهنشينها هستند، كه آن دسته از مردم از سر ناچاري و فقر آگاهي، در آنجا زندگي ميكنند. همانهايي كه قرار بود يك مويشان از همه كاخنشينان برتر باشد!
۱ نظر:
بله دوستان نوشته ها و تصاویر مردم عزیز چابهار را به مردم حلب نشینان 30سال قبل در تهران مقایسه بکنید . براستی که حکومت اخوندی زاغه نشینی را از بعضی مناطق ایران حذف و در عوض زندگی حلب نشینی و زاغه نشینی را برمردم عزیز بلوچستان هدیه کرد .
ارسال یک نظر