جنبش اسلامی دانشجویان اهل سنت
با جریان انتخابات و معرفی موسوی از طرف ولی فقیه به عنوان چهره به اصطلاح اصلاح طلب توجه مخالفان نظام به طرف وی جلب شده و او همچون روحی شیطان صفت در لباس فردی آزادی خواه ملت ایران را بازیچه دست خود قرار داده است. چندی پیش خبری مبنی بر احتمال حمایت جامعه اهل سنت از موسوی منتشر شده بود.
اما آیا جامعه اهل سنت از سابقه وحشتناک آقای موسوی خبر دارد؟اهل سنت روزهای آغازین انقلاب را فراموش نخواهد کرد که آخوندهای شیطان صفت با همکاری موسوی و کروبی همچون گرگ های درنده علمای اهل سنت را دریدند و یکی پس از دیگری آنها را به شهادت میرساندند.موسوی در بسیاری از جنایات همچون کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷.قتل های زنجیره ای و در قتل سعید سیرجانی یعقوب مهر نهاد زهرا کاظمی زهرا بنی یعقوب و بسیاری از شهدای گمنام دیگر همکاری داشته است.ما به عنوان کسانی که شاهد خاموش شدن صدای دوستان و علمای خود در راهروهای مرگ بوده؛بر خود لازم میدانیم اجازه ندهیم که قاتلان و پشتیبانان قتلعام عزیزانمان لباس اصلاح طلبی به تن کنند و از «حقوق بشر» دم بزنند.
وظیفه ما است که با «فراموشی» مبارزه نکنیم و به سهم خود اجازه ندهیم خون عزیزانمان پایمال شود.تکلیف ما و جامعه با امثال احمدینژاد از پیش مشخص است. برای همین لازم میدانیم توضیح کوتاهی در ارتباط با موسوی و کروبی و نقششان در کشتار ۶۷ بدهیم.قصد ما در اینجا تعیین تکلیف کردن برای مردم نیست.
ما نه در ایران به سر میبریم و نه بطور مستقیم دستی برآتش داریم. اما تلاش میکنیم به کسانی که میخواهند تصمیم بگیرند کمک کنیم. تلاش میکنیم نقش کسانی را که در کشتار و شکنجهی بهترین فرزندان این میهن سهیم بودند بر ملا کنیم.
میرحسین موسوی و «آن اعدامها»در این جا قصد نداریم در مورد نقش دولت موسوی در بسط و توسعهی اختناق در دانشگاهها، راهاندازی ارگانهای سرکوب در ادارات و کارخانجات، اعمال سانسور و ایجاد جو فشار و سرکوب در عرصهی اجتماع توضیح دهیم.
همچنین به نقش وزارت امورخارجه و سفارتخانههای رژیم در صدور تروریسم دولتی نمیپردازیم. کاری هم به صدها جنایت و فاجعهای که میرحسین موسوی مستقیم و غیر مستقیم در آنها دست داشته نداریم. در این یادداشت تنها به موضوع کشتار ۶۷ و مسئولیت او در آن میپردازیم.
میرحسین موسوی در سفرهای انتخاباتی اولین بار هنگام سئوال نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی بابل با موضوع کشتار ۶۷ و موضع او در قبال آن روبرو شد. در این مواجهه بنا به گزارش خبرنامه امیرکبیر «مجری برنامه و ستاد میرحسین موسوی سعی می کردند تا میکروفون را از دست نماینده مزبور بگیرند که موفق نشدند ولی در عوض وقتی سوال نماینده انجمن درباره کشتار ۶۷ بیان می شد، صدای بلندگوها را به شدت کم کردند.
نماینده انجمن اسلامی سه بار رو به میرحسین کرد و از او پرسید اجازه می دهید تا سوالاتم را ادامه دهم که هر سه بار میرحسین سرش را به پایین انداخت و حرفی نزد.»سؤال مطرح شده از سوی نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی به گزارش خبرنامه امیرکبیر چنین بود:«۱- شما و ما می دانیم که به گفته آیت الله منتظری قائم مقام وقت رهبری بیش از ۴۸۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محکوم به اعدام شدند. شما در آن زمان نخست وزیر ایران بودید. شخص سوم مملکت. مسئول دفاع از حقوق ملت. چه توضیحی درباره سکوتتان دارید؟ آیا این سکوت به معنای رضایت شما بود؟ باز هم تاکید می کنیم با صراحت پاسخ دهید. »دانشجویان به هنگام ترک سالن شعار میدادند: «میرحسین، ۶۷، جواب بده».میرحسین موسوی که در اولین مواجهه با دانشجویان قافیه را باخته بود پس از رایزنی با مشاوران «هفت خط» خود هنگام حضور در دانشگاه کرمان به اصطلاح رویکرد جدیدی را در پیش گرفت که هم پاسخ ندهد و هم زیرکانه از خود سلب مسئولیت کند:
سایت آفتاب ضمن آن که از حضور میرحسین موسوی در جمع دانشجویان دانشگاه «شهید باهنر» کرمان خبر داد، پاسخ موسوی به پرسشی دربارهی اعدامهای صورت گرفته در اوایل انقلاب را به شرح زیر گزارش داد:«گفته میشود در زمانی که آن اعدامها صورت گرفت من نخستوزیر کشور بودم و کاری نکردم! باید توجه کنیم که مسئله تفکیک قوا در کشور از ابتدای انقلاب وجود دارد. میتوانید از من راجع به عملکرد قوه مجریه در دوران جنگ سوال کنید و من با شفافیت، صراحت و صداقت پاسخ خواهم داد. نمیشود بدون نگاه به موقعیتها، ظرفیت زمانی و وقایع مختلف این سوال از من پرسیده شود. سوال مربوط به من را بپرسید، حتما پاسخ خواهم داد».http://kalemeh.ir/vdce.v8fbjh8v79bij.htmlموسوی با مطرح کردن «تفکیک قوا» تلاش میکند مسئولیت یک دهه جنایت را به دوش نگرفته و از خود سلب مسئولیت کند. در حالی که او نخست وزیر یک نظام ایدئولوژیک است. نظامی که او دستگاه قضاییاش را نشانهای از «عدل علی» و بنا شده بر اصول «شرع» و زیر نظر «ولی فقیه» عادل و مدیر و مدبر میداند و لاجرم احکام صادره از سوی دستگاه قضایی را «شرعی» و «اسلامی» و «الهی» میشناسد. میرحسین موسوی خود را مطیع رهبر معرفی میکند. رهبر جمهوری اسلامی در پاییز ۶۷ به صراحت از کشتار ۶۷ دفاع کرد.
این کشتار با فرمان مستقیم خمینی امام و مقتدای میرحسین موسوی صورت گرفت.میرحسین موسوی که دم از تفکیک قوا میزند و تلاش میکند مسئولیت خود در کشتار ۶۷ را انکار کند فراموش میکند که یکی از اعضای هیئت سه نفرهای که فرمان این کشتارها را صادر میکرد نه به ادعای من که خود یکی از قربانیان نظام و یکی از جان به دربردگان کشتار ۶۷ هستم بلکه به اعتبار فرمان و دستنویس خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی و نامههای آیتالله منتظری، پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات تحت فرمان میرحسین موسوی بود.ب
رنامه ریزی و سازماندهی این کشتار توسط وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی صورت گرفته بود. برپایهی افشاگریهای صورت گرفته از سوی آیتالله منتظری و نامه حجتالاسلام احمدی حاکم شرع «دادگاههای انقلاب اسلامی خوزستان»، وزارت اطلاعات و نماینده آن نقش اصلی را در این کشتار به عهده داشت.«رجوع کنید به خاطرات آیتالله منتظری»بنا به تعبیر آیتالله منتظری، وزارت اطلاعات دولت موسوی روی ساواک شاه را سفید کرده بود.
موسوی چگونه میخواهد از خود در ارتباط با یک دهه جنایت سازماندهی شده سلب مسئولیت کند؟آیا مسئولیت جنایات انجام گرفته از سوی وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی به عهده او نیست؟ آیا تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت ورارت اطلاعات را بر عهدهی شخص نخست وزیر و کابینهی او قرار نداده است؟
چنانچه موسوی به عنوان نخست وزیر و یکی از ارکان نظام مخالفتی با کشتار ۶۷ که یکی از بزرگترین جنایات صورت گرفته علیه بشریت است داشت، نمیتوانست استعفا دهد؟توجه خوانندگان این یادداشت را به این نکته جلب میکنم که در ۱۵ شهریور ۶۷ و درست در بحبوحهی کشتار زندانیان سیاسی، میرحسین موسوی از پست نخست وزیری استعفا داد. موسوی با اهرم استعفا آشنا بود و به موقع از آن استفاده کرد. او نه در مخالفت با کشتار ۶۷ یا جنایات صورت گرفته از سوی رژیم بلکه به خاطر این که مسئولیت «تعزیرات حکومتی» را از وی گرفته بودند و به مجمع تشخیص مصلحت داده بودند استعفا داد که به دستور خمینی استعفایش را پس گرفت.آیا آیتالله منتظری که مخالفت خود را با کشتار ۶۷ اعلام داشت و عطای رسیدن به ولایت فقیهی را به لقایش بخشید بر اساس اصل تفکیک قوا و نظارت عالیه ولی فقیه و شخص خمینی نمیتوانست از خود سلب مسئولیت کند؟وزیر امور خارجه و وزیر کشور دولت میرحسین موسوی در خارج از کشور در مصاحبههای گوناگون به دفاع از کشتار ۶۷ برخاستند.
مصاحبههای ولایتی و محتشمیپور همان موقع در نشریات فرانسه و لبنان انتشار یافت. محتشمی پور امروز رئیس کمیته صیانت از آرای ستاد میرحسین موسوی است.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی نمیتوانند از مسئولیت خود در کشتار ۶۷ شانه خالی کنند و یا این جنایت بزرگ را وارونه جلوه دهند. این خون به ناحق ریخته شده بالاخره دامان و گریبان آنها را خواهد گرفت. امروز از پاسخ به تعدادی دانشجو فرار میکنند اما همیشه دنیا اینگونه نخواهد ماند.
با جریان انتخابات و معرفی موسوی از طرف ولی فقیه به عنوان چهره به اصطلاح اصلاح طلب توجه مخالفان نظام به طرف وی جلب شده و او همچون روحی شیطان صفت در لباس فردی آزادی خواه ملت ایران را بازیچه دست خود قرار داده است. چندی پیش خبری مبنی بر احتمال حمایت جامعه اهل سنت از موسوی منتشر شده بود.
اما آیا جامعه اهل سنت از سابقه وحشتناک آقای موسوی خبر دارد؟اهل سنت روزهای آغازین انقلاب را فراموش نخواهد کرد که آخوندهای شیطان صفت با همکاری موسوی و کروبی همچون گرگ های درنده علمای اهل سنت را دریدند و یکی پس از دیگری آنها را به شهادت میرساندند.موسوی در بسیاری از جنایات همچون کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷.قتل های زنجیره ای و در قتل سعید سیرجانی یعقوب مهر نهاد زهرا کاظمی زهرا بنی یعقوب و بسیاری از شهدای گمنام دیگر همکاری داشته است.ما به عنوان کسانی که شاهد خاموش شدن صدای دوستان و علمای خود در راهروهای مرگ بوده؛بر خود لازم میدانیم اجازه ندهیم که قاتلان و پشتیبانان قتلعام عزیزانمان لباس اصلاح طلبی به تن کنند و از «حقوق بشر» دم بزنند.
وظیفه ما است که با «فراموشی» مبارزه نکنیم و به سهم خود اجازه ندهیم خون عزیزانمان پایمال شود.تکلیف ما و جامعه با امثال احمدینژاد از پیش مشخص است. برای همین لازم میدانیم توضیح کوتاهی در ارتباط با موسوی و کروبی و نقششان در کشتار ۶۷ بدهیم.قصد ما در اینجا تعیین تکلیف کردن برای مردم نیست.
ما نه در ایران به سر میبریم و نه بطور مستقیم دستی برآتش داریم. اما تلاش میکنیم به کسانی که میخواهند تصمیم بگیرند کمک کنیم. تلاش میکنیم نقش کسانی را که در کشتار و شکنجهی بهترین فرزندان این میهن سهیم بودند بر ملا کنیم.
میرحسین موسوی و «آن اعدامها»در این جا قصد نداریم در مورد نقش دولت موسوی در بسط و توسعهی اختناق در دانشگاهها، راهاندازی ارگانهای سرکوب در ادارات و کارخانجات، اعمال سانسور و ایجاد جو فشار و سرکوب در عرصهی اجتماع توضیح دهیم.
همچنین به نقش وزارت امورخارجه و سفارتخانههای رژیم در صدور تروریسم دولتی نمیپردازیم. کاری هم به صدها جنایت و فاجعهای که میرحسین موسوی مستقیم و غیر مستقیم در آنها دست داشته نداریم. در این یادداشت تنها به موضوع کشتار ۶۷ و مسئولیت او در آن میپردازیم.
میرحسین موسوی در سفرهای انتخاباتی اولین بار هنگام سئوال نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی بابل با موضوع کشتار ۶۷ و موضع او در قبال آن روبرو شد. در این مواجهه بنا به گزارش خبرنامه امیرکبیر «مجری برنامه و ستاد میرحسین موسوی سعی می کردند تا میکروفون را از دست نماینده مزبور بگیرند که موفق نشدند ولی در عوض وقتی سوال نماینده انجمن درباره کشتار ۶۷ بیان می شد، صدای بلندگوها را به شدت کم کردند.
نماینده انجمن اسلامی سه بار رو به میرحسین کرد و از او پرسید اجازه می دهید تا سوالاتم را ادامه دهم که هر سه بار میرحسین سرش را به پایین انداخت و حرفی نزد.»سؤال مطرح شده از سوی نماینده انجمن اسلامی دانشجویان صنعتی نوشیروانی به گزارش خبرنامه امیرکبیر چنین بود:«۱- شما و ما می دانیم که به گفته آیت الله منتظری قائم مقام وقت رهبری بیش از ۴۸۰۰ زندانی سیاسی در سال ۶۷ در دادگاه های چند دقیقه ای محکوم به اعدام شدند. شما در آن زمان نخست وزیر ایران بودید. شخص سوم مملکت. مسئول دفاع از حقوق ملت. چه توضیحی درباره سکوتتان دارید؟ آیا این سکوت به معنای رضایت شما بود؟ باز هم تاکید می کنیم با صراحت پاسخ دهید. »دانشجویان به هنگام ترک سالن شعار میدادند: «میرحسین، ۶۷، جواب بده».میرحسین موسوی که در اولین مواجهه با دانشجویان قافیه را باخته بود پس از رایزنی با مشاوران «هفت خط» خود هنگام حضور در دانشگاه کرمان به اصطلاح رویکرد جدیدی را در پیش گرفت که هم پاسخ ندهد و هم زیرکانه از خود سلب مسئولیت کند:
سایت آفتاب ضمن آن که از حضور میرحسین موسوی در جمع دانشجویان دانشگاه «شهید باهنر» کرمان خبر داد، پاسخ موسوی به پرسشی دربارهی اعدامهای صورت گرفته در اوایل انقلاب را به شرح زیر گزارش داد:«گفته میشود در زمانی که آن اعدامها صورت گرفت من نخستوزیر کشور بودم و کاری نکردم! باید توجه کنیم که مسئله تفکیک قوا در کشور از ابتدای انقلاب وجود دارد. میتوانید از من راجع به عملکرد قوه مجریه در دوران جنگ سوال کنید و من با شفافیت، صراحت و صداقت پاسخ خواهم داد. نمیشود بدون نگاه به موقعیتها، ظرفیت زمانی و وقایع مختلف این سوال از من پرسیده شود. سوال مربوط به من را بپرسید، حتما پاسخ خواهم داد».http://kalemeh.ir/vdce.v8fbjh8v79bij.htmlموسوی با مطرح کردن «تفکیک قوا» تلاش میکند مسئولیت یک دهه جنایت را به دوش نگرفته و از خود سلب مسئولیت کند. در حالی که او نخست وزیر یک نظام ایدئولوژیک است. نظامی که او دستگاه قضاییاش را نشانهای از «عدل علی» و بنا شده بر اصول «شرع» و زیر نظر «ولی فقیه» عادل و مدیر و مدبر میداند و لاجرم احکام صادره از سوی دستگاه قضایی را «شرعی» و «اسلامی» و «الهی» میشناسد. میرحسین موسوی خود را مطیع رهبر معرفی میکند. رهبر جمهوری اسلامی در پاییز ۶۷ به صراحت از کشتار ۶۷ دفاع کرد.
این کشتار با فرمان مستقیم خمینی امام و مقتدای میرحسین موسوی صورت گرفت.میرحسین موسوی که دم از تفکیک قوا میزند و تلاش میکند مسئولیت خود در کشتار ۶۷ را انکار کند فراموش میکند که یکی از اعضای هیئت سه نفرهای که فرمان این کشتارها را صادر میکرد نه به ادعای من که خود یکی از قربانیان نظام و یکی از جان به دربردگان کشتار ۶۷ هستم بلکه به اعتبار فرمان و دستنویس خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی و نامههای آیتالله منتظری، پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات تحت فرمان میرحسین موسوی بود.ب
رنامه ریزی و سازماندهی این کشتار توسط وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی صورت گرفته بود. برپایهی افشاگریهای صورت گرفته از سوی آیتالله منتظری و نامه حجتالاسلام احمدی حاکم شرع «دادگاههای انقلاب اسلامی خوزستان»، وزارت اطلاعات و نماینده آن نقش اصلی را در این کشتار به عهده داشت.«رجوع کنید به خاطرات آیتالله منتظری»بنا به تعبیر آیتالله منتظری، وزارت اطلاعات دولت موسوی روی ساواک شاه را سفید کرده بود.
موسوی چگونه میخواهد از خود در ارتباط با یک دهه جنایت سازماندهی شده سلب مسئولیت کند؟آیا مسئولیت جنایات انجام گرفته از سوی وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی به عهده او نیست؟ آیا تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت ورارت اطلاعات را بر عهدهی شخص نخست وزیر و کابینهی او قرار نداده است؟
چنانچه موسوی به عنوان نخست وزیر و یکی از ارکان نظام مخالفتی با کشتار ۶۷ که یکی از بزرگترین جنایات صورت گرفته علیه بشریت است داشت، نمیتوانست استعفا دهد؟توجه خوانندگان این یادداشت را به این نکته جلب میکنم که در ۱۵ شهریور ۶۷ و درست در بحبوحهی کشتار زندانیان سیاسی، میرحسین موسوی از پست نخست وزیری استعفا داد. موسوی با اهرم استعفا آشنا بود و به موقع از آن استفاده کرد. او نه در مخالفت با کشتار ۶۷ یا جنایات صورت گرفته از سوی رژیم بلکه به خاطر این که مسئولیت «تعزیرات حکومتی» را از وی گرفته بودند و به مجمع تشخیص مصلحت داده بودند استعفا داد که به دستور خمینی استعفایش را پس گرفت.آیا آیتالله منتظری که مخالفت خود را با کشتار ۶۷ اعلام داشت و عطای رسیدن به ولایت فقیهی را به لقایش بخشید بر اساس اصل تفکیک قوا و نظارت عالیه ولی فقیه و شخص خمینی نمیتوانست از خود سلب مسئولیت کند؟وزیر امور خارجه و وزیر کشور دولت میرحسین موسوی در خارج از کشور در مصاحبههای گوناگون به دفاع از کشتار ۶۷ برخاستند.
مصاحبههای ولایتی و محتشمیپور همان موقع در نشریات فرانسه و لبنان انتشار یافت. محتشمی پور امروز رئیس کمیته صیانت از آرای ستاد میرحسین موسوی است.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی نمیتوانند از مسئولیت خود در کشتار ۶۷ شانه خالی کنند و یا این جنایت بزرگ را وارونه جلوه دهند. این خون به ناحق ریخته شده بالاخره دامان و گریبان آنها را خواهد گرفت. امروز از پاسخ به تعدادی دانشجو فرار میکنند اما همیشه دنیا اینگونه نخواهد ماند.
۲ نظر:
ملت مبارز بلوچ و اهل سنت ایران انتخابات رژیم آخوندی را تحریم مینماید
آیتالله منتظری پدر انقلاب اسلامی فرمودند:
حفظ نظام مقدمه است برای حفظ و انجام دستورات اسلامی. اگر بنا باشد به بهانه حفظ نظام، اقدامات ضد اسلامی انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه اسلام
بسیجیها برادران و پدران ما هستند ای برادر بسیجیآیا وجدانا شما قبول دارید رفتار شما به مردم مسلمان ما، رفتار اسلامی هست
چطور این جمهوریه عزیز اسلامی ما دوام خواهد آورد وقتیرفتار دولت با مردم مسلمان ما کاملا غیر اسلامی هست
ارسال یک نظر