ای ولی سفیه سید علی روضه خوان
قبل ازبهمن ۱۳۵۷ در پهره تبعید بودی اما چنان بهتان خوش می گذشت که انگار به مهمانی
آمده بودی. بارها از مهمان نوازی بلوچها علنا حرف زده ای . پس ازوقایع سال
۱۳۵۷که منجر به روی کار آمدن شما آخوندهای تبه کار شد گورت را از پهره گم کردی. دیری نپائید
که گروه فرقان خواست تو را به درک بفرستد که شل شدی ولی نمردی. آری بلوچ از
شما که در واقع گرگ در پوست میش بودید صادقانه و بدون هیچ انتظاری پذیرائی
می کرد و اجازه آنرا نمی داد تا کسی تو را بکشند، چون مهمان بودی.
اما گروه انقلابی فرقان و آرمان مستضعفین تو را با همپالگی هایت چون مطهری ، رفسنجانی و بهشتی را خوب می شناخت.
آن دلیران قهرمان عزم بر آن کردند تا در سال ۱۳۵۸ همه تان به درک واصل کنند که متاسفانه تو
و رفسنجانی نمردید. آن وقت تو روضه خوانی بیش نبودی.
حالا همان سید علی روضه خوان شده ولایت سفیه. نه به بلوچ رحم می کند ونه به. کرد و عرب و آذری.
به دستورهمان سید علی روضه خوان نمک نشناس بلوچ را تهدید می کنند،
جوانان بلوچ راشبانه روز دستگیر، شکنجه و اعدام می کنند. همان روضه خوان به زابلی های روانی درس خیانت و جنایت می دهد.
به دستور همان سید علی بیچاره که درپهره مثل موش مرده بود در بلوچستان
طرح های گوناگون برای نابودی بلوچها اجرا می شود. همان سید علی پست به اراذل و اوباشان زابلی
دستور می دهد تا علنا در بلوچستان سنی شعار «مرگ برسگ سنی»، « مرگ بر مولوی» و« مرگ بر بلوچ» سر بدهند.
ای ولی سفیه ! بلوچ و بلوچستان تا ابد ماندنی هستند و جایگاه شما پیش اجداد تان یعنی صفویان جنایتکار درجهنم است. زابلی های نمک نشناس هم بیخ ریش تان.
پروشت ءُ پروش بات ایران ءِ فاشیستی حکومت
آزات ءُ آباد بات گنجین بلوچستان
۳۰مئی ۲۰۰۹
جوپاگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر